سَـرِم ســودای دیـدار تو دیـره
یَشِم سنگینیهِ بار تو دیره
اگر کم بو خم و درد سر و یَش
دلم تا که خم دویری تو بیره
معنی : سرم آرزو و هوای دیدار تورا دارد و بدنم سنگینی بار عشق تو را احساس می کند.
اگر روزی غم و درد سر و بدن کم شود، پس دل من تا کی باید غم دوری تو را تحمل کند.
چمریتم اَرا چَه بـی وفـایی
بکیشم تا که اِ داخ جــدایی
چَمِم ها در که وازا بوو و دَس تو
بوره بوسَر تَکِم اَر آشنایی
چشم به راه توام برای چه بی وفایی، تا کی داغ جدایی و دوری تو را تحمل کنم.
چشمم به در است که با دستان تو باز شود، بیا اگر دوست وآشنایی کنار من بمان.
اَرانم چی وهاری چی گل باخ
نِمِم بی تو جهان پر زر و کاخ
هنه چینه مَنِم تنیا و سویکه
اگر دنیا بین کورا نموو داخ
برای من همچون بهار و گل زیبای باغ هستی، بدون تو جهان پر از زر و کاخ را نمی خواهم.
از زمانی که رفته ای تنها در گوشه ای مانده ام و اگر دنیا را به من بدهند این داغ دوری تو فراموش نمی شود..
سیکَه سوزا بیهَ دشت و هُمارَه
کَنی پِر آوو دل بند وِهارَه
چی گل سر بارِه دَر اِ ژیرِ وارو
بوره پایان بیه و اِنتظاره
نگاه کن دشت و صحرا را که سرسبز شده، چشمه ها پر آب و زیبایی بهاردل را تسخیر کرده است.
مانند گل در زیر باران خودت را نمایان کن، بیا و به این انتظار پایان بده.
با سلام، شعری که نوشته ام با زبان باستانی لکی است. معنی را در پایین ابیات نوشته ام، تلفظ صحیح برای کسی که لک زبان نیست با توجه به نحوه نوشتن من بدون شک مشکل خواهد بود، لذا از دوستان عزیز بابت این موضوع عذر خواهی می کنم.
باتشکر
اولین مصرع تضمین نیست؟