سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        دختر احساس(۳ تا ۷)

        شعری از

        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

        از دفتر نوع شعر متن ادبی

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶ ۲۳:۱۰ شماره ثبت ۵۸۳۹۲
          بازدید : ۷۲۸   |    نظرات : ۱۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        آخرین اشعار ناب زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

        دختر احساس (۳):
         
        آن رعنای زیبا؛
        با واژه‌هایی گیرا؛
        از محبّت گفت؛ وز راز؛
        از نیاز؛ از ناز؛
        وز استغنای باران؛
        و اغنای عاطفه؛
        و گل صبر،
        در تلخی تنگنای فراق؛
         و با عطوفتی فراخ،
        ربود رگ خواب عاطفه را؛
        و زدود آینه را با آه؛
        و با خود ساخت همراه،
        نبض احساسش را؛
        امّا،
        او نیز چون دگران،
        بادی بود گذران؛
        که برد با خود محبّت را؛
        و حسرت خورد دختر باران زده‌ی تنها؛
        اینک،
        باز هم تنهاست!
        تنهایی،
        زندگانیش را بهاست!*
        بیچاره دختر احساس!
         
        پ. ن:
        * «را»، در جمله‌ی: «تنهایی، زندگانیش را بهاست.»، «رای فک اضافه است.»؛ مفهوم جمله: تنهایی، بهای زندگانیش است.
         
        ***
         
        دختر احساس (۴):
         
        بکارت را برد،
        به میدانِ رفاقت؛
        تا با صداقت؛
        به رابطه‌ی عاطفه؛
        و هم‌آغوشیِ عشق؛
        خاطره‌ای بسازد،
        از یک راز؛
        از پروازِ یک آواز؛
        امّا، افسوس...
        سردی بود؛
        که می‌سوزاندش تار و پود؛
        می‌گسست،
        رشته‌ی محبّت؛
        می‌شکست،
        قلّه‌ی صداقت؛
        خفقان می‌گشت،
        نای احساس؛
        و گره می‌خورد،
        نافِ اشتیاق؛
        لحظه؛ لحظه،
        عشق،
        نفرت می‌گشت؛
        دل پیچه‌ی نفرت،
        سردی می‌آورد؛
        و نفس؛ نفس،
        محبّت،
        رنگ می‌باخت؛
        و آوار می‌ساخت،
        زندگانیش را اساس؛*
        بیچاره دختر احساس!
        آه... چقدر تنهاست!
         
        پ. ن: 
        * «را» در جمله‌ی: «... و آوار می‌ساخت زندگانیش را اساس.»، «رای فکِ اضافه» است؛ مفهوم جمله: (دل‌پیچه‌ی نفرت) اساسِ زندگانیش را ویران می‌کرد.
         
        ***
         
        دختر احساس (۵):
         
        هنوز دل بسته است،
        به رکابی پوشی مست؛
        که ستبر می‌کند،
        سینه‌ی مردانه‌اش را؛
        و چون روحی سرد،
        می‌گذرد پیشاپیش پنجره‌ی احساسش؛
        و نازِ نابِ نگاهش را؛ 
        در بهتی غریب،
        بر در می‌ماند...*
        هنوز احساسش،
        در خواهشِ صداقت می‌تپد...
        نجابت دارد؛
        و پاکدامنی را،
        فریاد دارد از ژرفای وجود؛
        امّا چه سود؟
        می‌شکنندش در کشاکشی حسّاس...
        بیچاره دختر احساس!
        آه... چقدر تنهاست!
         
        پ.ن:
        فعلِ «می‌ماند» از افعال دو وجهی است؛ این فعل، در داستانکی که خواندید، گذرا به مفعول (متعدّی) و به معنای «می‌گذارد» است.
        نمونه‌ای از کاربردِ گذرای فعلِ یاد شده، در شاهنامه‌ی فردوسی:
        از امروز کاری به فردا ممان
        که داند که فردا چه گردد زمان
         
        ***
         
        دختر احساس (۶):
         
        در دلداریِ احساس؛
        امیدوار به آینده‌ای زیبا؛
        می‌دید در آینه‌ی فردا؛
        روزهای خوب زیستن را؛
        گذشت فردا و فرداهای رویایی؛ امّا،
        کو آن آینده‌ی طلایی؟
        لبریز شد پیمانه‌ی سبزِ صبرش؛
        شکست نیلوفرِ آبیِ احساسش؛
        گرفت زانوی غم در آغوش؛
        و گوش تا گوش،
        پیچید به گرد خویش؛
        و نوشانوش،
        نوشید شرابِ اشک؛
        شرنگِ غم؛
        سرشکِ حسرت؛
        و شوکرانِ مرگ...
        اینک،
        به زیرِ سوزشِ مهرِ نامهربانی،
        سایبانیش نیست؛
        و در یخبندانی از سوزش و سوختن،
        جاری است...
        اینک،
        می‌سوزد پشت احساسش،
        از سردیِ عاطفه در رابطه‌ای ناشاد؛
        جز اضطراب و التهاب،
        نیست خاطره‌ایش در یاد؛
        و دریای وجودش می‌خشکد:
        در قحطیِ اساس؛
        آه...
        چقدر تنهاست...
         
        ***
         
        دخترِ احساس (۷):
         
        تن سپرد به ننگ؛
        به امید فردای در راه؛
        به امید آینده‌ای زیبا؛
        به امید روزهایی آبی؛ 
        به امید گرمای آفتابی:
        از محبّت؛
        از خوبی؛
        به امید بهبودی؛
        افسوس... افسوس...
        افسوس از نبود عاطفه‌ای سرشار!
        افسوس از افول رابطه‌ای پربار!
        افسوس از ثبوت خاطره‌ای خالی از خوبی!
        افسوس کاینک،
        سخت می‌گذرد روزگارش:
        در مرگ هوش و حواس؛
        در ترس؛
        در هراس...
        بیچاره دختر احساس!
        آه... چقدر تنهاست!
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)، کتاب صدای پای احساس، اصفهان: نشر دارخوین، ۱۳۹۵، صص ۱۱۲ تا ۱۱۹.

        پ.ن:
        داستانک‌های دختر احساس، یادآور خاطره‌هایی است که گاهی آه می‌شوند.
        داستانک‌های موزونِ یاد شده را در سال‌های ۸۷ و ۸۸ سرودم و در یکی از وبلاگ‌هایم به اشتراک گذاشتم. هفت مورد آن، در سال ۹۵، در کتاب صدای پای احساس، همراه با برخی از دیگر دلنوشته‌هایم به چاپ رسید. آن سال‌هایی که داستانک‌ها را می‌سرودم، هفته‌ای چندین ساعت متون تاریخی را تدریس می‌کردم؛ بنابر این، کاربرد برخی ویژگی‌های دستور تاریخی در داستانک‌های مورد نظر؛ از جمله: «رای فکِ اضافه» و نیز کاربردِ فعلِ «می‌ماند» در وجه متعدّی، تحتِ تاثیرِ ناخودآگاهِ زبانِ آن متون است.
        زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۵۱ شاعر این شعر را خوانده اند

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

        ،

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        ،

        حسین شفیعی بيدگلی

        ،

        حامدحسینوند

        ،

        امید خواجوی (الف رها)

        ،

        نیره ناصری نسب

        ،

        نیلوفر نادی (دختر پاییز)

        ،

        محمدکریمی

        ،

        آرزو نامداری (عتیق)

        ،

        فاطمه زینی

        ،

        محسن دانشمند

        ،

        صحبت پارکی ( صُبی )

        ،

        مجنون ملایری

        ،

        سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)

        ،

        ابوالفضل رمضانی (ا تنها)

        ،

        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)

        ،

        محسن حسینی (گمنام)

        ،

        رحیم نیکوفر

        ،

        م اسفندیاری (سیاوش)

        ،

        لیلا باباخانی (سما الغزل )

        ،

        مرضیه سادات

        ،

        یاسین اقبالی

        ،

        مژگان واشانی

        ،

        حسن لطفی

        ،

        نرگس فتحی زاده(موژان)

        ،

        هنری داودیان

        ،

        حمیدنوری(احمد)

        ،

        سیدابراهیم میری ((سید))

        ،

        باقر رمزی ( باصر )

        ،

        صابرخوشبین صفت

        ،

        شهرزاد برات پور

        ،

        یاسررشیدپور

        ،

        علی کارگر پیرو

        ،

        امیر ابوالفتحی

        ،

        حسین حاجی حسینی درویش

        ،

        سجاد کشاورز

        ،

        میمسین

        ،

        حسين زرتاب

        ،

        ناهید شکوهی

        ،

        الیاس محمودی نیا

        ،

        ماهدخت محمدی

        ،

        الینا (دختر شهر پریا)

        ،

        محمد دارایی

        ،

        حسین حمزه

        ،

        مسعود بافقی زاده ( شاعر )

        ،

        امین شجاعی

        ،

        سوسن دلجویی

        ،

        محمد هادی

        ،

        ذبیح الله خانی تملیه

        ،

        محمد علی میرزائی (تنها)

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4