بنام گنجی که نامش خداست
بجز او چه گنجی باقی و بجاست
******************************
از خدا چگونه آغاز کنم
این نامه چگونه باز کنم
مهر و پاکی از آن توست
عشق و هستی از آن توست
در نمازم با تو چه گویم
در سلامم با تو چه گویم
کلامم را بر تو چگونه آغاز کنم
عشقم را بر تو چگونه ابراز کنم
زبانم را گویای وصف تو نیست
کلامم را گویای مهر تو نیست
عشقم بر تو بود و بسی
در قلبم نبود جز تو کسی
در وصف تو چه گویم عاجزم زینکار
در مهر تو چه گویم عاجزم زینکار
س رم را به که گویم بجز محرم راز
مهرم را به که گویم بجز محرم راز
رازم را به که گویم بجز عشق و وجود
عشق و وجودم را به که گویم نیست وجود
خدایا عشقت را به من افزون کن
خدایا مهرت را به من افزون کن
*******************************
خدای مهربان انسان را آفرید برای حکمتی عظیم
هر نفسی را راه خیر و شر را بر او نمایان ساخت
هر کس بسوی رشد و تعالی قدم برداشت خود
شاد گشت این دنیا فقط محل رشد اولیه است
برای کسانی که بخواهند چون دانه ای از خاک
سر بر آرند و خدای خود جان آفرین خود را
بشناسند و کسانی که به زندگی پست دنیوی
بسنده کردند در همان خاک مدفون خواهند
شد و سر از خاک چون دانه بر نخواهند آورد
که نور را ببنند
*****************************
از دست هیچ بشری کاری ساخته نیست
مگر خدا بخواهد که لطف او بسیار است
*****************************
خداست که می بیند و می شنود در کارهایت
به او نظر کن که خیریت کار را ببینی
*****************************
همه وعده های خداوند حق و حقیقت است
******************************
عجب از این مردم که دستورات خدا را
فراموش کرده و به دانش خود دلشادند
******************************
آن کوهستان را بنگر که مردم در کنارش
آرمیده اند تو نیز کوهستان باش مردم
در کنارت به آرامش برسند
*******************************
*******************************
مناجاتی زیباست