بنام گنجی که نامش خداست
بجز او چه گنجی باقی و بجاست
**************************
در وادی بی خبری
در پس کوچه ها
نیست بجز ناله پیر زنی
که گرسنگی یتیمانش را میخواند
نگاهش خاموش و بی رنگ است
زبانش عاجز و تنگ است
این نیست راه و رسم زندگی
تو بی خبر از او
در راز و نیاز
در اوج نیاز
بجوی او را
دریاب او را
در پس کوچه ها بنگر
از او نگذر
قدم هایت را کوتاه کن
به او بنگر
نیازش را از تو میجوید
ولی افسوس
نیست دست یارایی
نیست بر او کس همراهی
پس بگذر و برو
زود برو
چشم ببند
چون دیگران
اکنون او به چه می اندیشد
فردایی نامعلوم
آه و اشک او را که یارایی است
نیست این راه و رسم زندگی
نیست این راه و رسم جاودانگی
**************************
از نعمت های خداوند به گونه ای
استفاده کنید که همه شاد گردند
**************************
سزاوار بخشش تنها خداست
***************************
زیر دستان خود را فراموش نکنید
تا خدا نیز شما را فراموش نکند
***************************
خواسته های انسان پایانی ندارد
***************************
زر و زور . . . عشق و نور
***************************
***************************
بسیار زیبا و آموزنده