دلتنگ

درودبرچشمۀ جوشان معرفت
جناب استکی ارجمند
خوش آمدید سرمدی دوست خوبم
شد چشمه به جویبار من جاری
آورده بجا رسم وفاداری

خوش آمدید

خوش آمدید

الهۀ احساس ،استاد حق شناس
سرکارخانم حکیمی درودهابرشما
مایۀ افتخاراست حضور سرکار عالی در محفل این حقیر
خوش آمدید
بسیارخوشحالم که همچنان هستید و می سرایید
سپاسگزار زحمات شما هستم.

استاد ادب ، الهۀ احساس
انگشتر ناب را نگین الماس
چون گوهر شبچراغ تابانی
برمحفل من فراتر ازوسواس

بانوی بزرگ واژه ها
استاد نستوه ناب
سرکارخانم عجم درودها برشما
بی نهایت خوشحالم که باردیگر توفیق زیارت شما درسایت وزین شعر ناب نصیب شد و خوشحالتر ازاینکه سرکارعالی قدم رنجه فرموده و به محفل محقرم تشریف فرما شده اید.
خوش آمدید
امیدوارم بتوانم ماندگار، خدمتگزار باشم

یار دیرین ، همنشین سرمدی
باحضورش کرده لطف بیحدی
با وقار و محترم بانو عجم
هم نشینش باد لطف ایزدی

آلالۀ سرخ را درودی و سلامی
بانوی ارجمند سرکارخانم رحیم زاده
عرض ادب و احترام دارم محضرشما
خیلی خیلی خوشحالم که بعد از مدتها توفیق رفیق شد تابتوانم زائر دوستان بزرگوار ،شاعران اندیشمند شعر ناب الی الخصوص سرکارعالی باشم.
ممنون از تشریف فرمایی و زحمات شما
خوش آمدید

بر محفل من نسیم آلاله دمید
شدمست دماغ هرکه این بوی شنید

استاد ارجمند جناب حاج محمدی
درود برشما
ازبذل توجه اتان به سرودۀ اینجانب بسیارسپاسگزارم
درشگفتم از برداشت حضرتعالی
حقیر سعی نموده ام با ساده ترین زبان منظور خودرا برسانم
درمصرع اول پر واضح است که سراینده دلتنگ بودن خودش را به سمع مخاطب میرساند نه دلتنگ بودن مخاطب را
یعنی وسعت دلتنگی شاعر از مخاطبش ازحد گذشته، کما اینکه در مصرع دوم قید سنگ بودن دل مخاطب را آورده.پس دلتنگی منسوب به مخاطب نیست.حالا چگونه معنارا افاده نمی کند ، بر من پوشیده است.

ازحدگذشته وسعت دلتنگ بودنت
مارا کلافه کرده بسی سنگ بودنت

درمورد واژۀ نارنگ هم منظور شاعر عدم یکرنگی میباشد نه کلمۀ نارنگ به معنی ترنج یا نارنج

ایضا درباب واژۀ هم آهنگ هم همین مقوله است
یعنی سراینده کوشیده با ساز مخاطب هماهنگ باشد اما به دلیل عدم تفاهم ، همآهنگی بعمل نمی آید..
با پوزش فراوان
ساده تر این نمیشود توضیح داد
موید باشید بزرگوار

حضرت دوست جناب عوض پور عزیز
سلامی دوباره بر شما
فدایتنان شوم مصرع نخست شعر شما به هیچ عنوان معنای مورد نظرتان را افاده نمی کند معنای صریح و آشکار آن این است و بس : {وسعت دلتنگ بودن تو از حد گشته است }. در صورتی معنای مورد نظر حضرتتان برداشت می شد که چنین می گفتید : { از حد گذشته وسعت دلتنگ بودنم}
کلمه ی {نارنگ } هم در هیچ قاموسی به معنای مورد نظر حضرتعالی استعمال نشده است . من منتظرم آدرس بدهید که ببینم در چه فرهنگ لغت فارسی ای نارنگ به معنای مورد نظر شما بکار رفته ؟
همینطور مصرع {مأیوس گشته ام زهم آهنگ بودنت} معنای مورد نظرتان را افاده نمی کند . بلکه معنا و مفاد واضح آن این است و بس: { از هماهنگ بودن تو مأیوس شده ام}

دوباره درود برشما
گویا مشکل قدیمی شما با بنده همچنان به قوت خود باقیست.
وگرنه بر هر شاعر نوپایی پر واضح است که ابیات یک غزل با هم مرتبط و به هم پیوسته اند.
چگونه ممکن است دریک بیت مصرع اول آن مفهومی را برساند و مصرع دوم آن مفهومی دیگر را؟ لطفا سروده را دوباره و به دور از هرنوع خصومتی قرائت فرمایید
ازابتدا مشخص است که منظور سراینده مخاطب ایشان بوده
آیا حرف تاء ضمیر در آخر ردیف ها اشاره به دوم شخص مفرد ندارد
واقعا درعجبم که هدف شما از این کار چیست.
درمورد کلمۀ نارنگ هم از گویش محلی تهران و چند شهر دیگر استفاده شده.
خیلی متاسفم

جناب آصف عزیز و گرامی سلام بر شما
هیچ پدر کشته گی ای بین ما نبوده است . اساسا بحث های ادبی و علمی ربطی به دشمنی و دوستی ندارد . اگر شما بحث ادبی را مشکل و خصومت تلقی می فرمایید بحث همینجا خاتمه بپذیرد بهتر است . اما عزیز جان برادر معنا و مفاد مصاریع مورد اشارت اینجانب همان است که اشاره شد . منظورتان می دانم چه بوده است اما آن مصاریع آن منظور ها را افاده نمی کند . هر کسی که در حد ابتدایی هم تحصیلات دارد تفاوت این دو جمله را درک می کند :
الف : از حد گذشته وسعت دلتنگ بودنت
ب: از حد گذشته وسعت دلتنگ بودنم
و درک می کند که به قول شما چون ضمیر تا اشاره به دوم شخص مفرد دارد و ضمیر { م} اشاره به متکلم وحده دارد این دو جمله معنا و مفادشان چیست!!!!

دوباره درود
عزیز من
با نگرش به جملۀ پیرو که در مصرع دوم بیت اول آمده
روشنترین معنی این است که
سراینده خطاب به مخاطبش مینویسد ،وسعت دلتنگ تو بودن من از حد گذشته و ازسنگدل بودن تو کلافه شده ام.
به شرافت شعری یم قسم میخورم که در باطن بیانات شما اغراضی نهفته است. و گرنه معنی و مفهوم شعر کاملا واضح و مبرهن است
لطفا.....

دوست عزیز و ارجمندم جناب عوض پور
سلام و درود دوباره
پر واضح است که حضرتعالی معنای جمله ی پیرو را نمی دانید . و گمان کرده اید که هر جمله ای بعد از جمله ی دیگری بیاید جمله پیرو است !!! برادر عزیز من جمله پیرو همواره ناقص است و معمولا با حرف ربط مى‌ آید. { در حالیکه مصراع دوم بیت اول شما کامل است و حرف ربطی را هم به همراه ندارد } جمله پیرو گاه پیش و گاه پس از جمله پایه قرار مى گیرد. و به تمام مقدسات عالم قسم که به فرض هم که مصرع دوم بیت اول جمله ی پیرو برای مصرع نخست باشد { که صد البته نیست } ، معنای صریح و اشکار مصرع نخست را به ضدش تبدیل نمی کند .
و به تمام مقدسات عالم قسم که من و شما خود را پیرو همان قرآنی می دانیم که اندرزمان می دهد که اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم . پس بیایید اگر کثیرا از ظن اجتناب نمی کنیم لا اقل قلیلا از آن اجتناب داشته باشیم . از این پس بخاطر اینکه دأب حضرتتان در مباحث علمی و ادبی اینچنین است ، ذیل هیچیک از آثار جنابعالی نقدی نمی نویسم تا گمان نبرید که خصومتی فیمابین است و یا اغراضی در میان. چند ساعت پیش با دوستی که به حق استاد سخن شناس بلند پایه ای است و در همین سایت نیز آثاری فاخر از او خوانده ایم در باره مباحث مطرح ذیل این سروده حضرتعالی صحبت شد که به من گفتند :{ حق با شماست ولی من یکبار ذیل یکی از سروده های دیگر ایشان نقدی نوشتم و بعد پشیمان شدم } و آن دوست راست می گفت نباید ذیل سروده ی جناب عوض پور نقدی نوشت .

خوش امدید استاد

خوش آمدید

🌹🌼🌺🌻🌷🌸💐🌼🌺🌻🌷
🌹🌼🌺🌻🌷🌸💐🌼🌺🌻🌷
🌹🌼🌺🌻🌷🌸💐🌼🌺🌻🌷
🌹🌼🌺🌻🌷🌸💐🌼🌺🌻🌷
🌹🌼🌺🌻🌷🌸💐🌼🌺🌻🌷
خوش آمدید

بانوی ارجمند ، اسوۀ وفا
سرکارخانم نصیری زاده
درودها برشما باد
خوش آمدید
ممنون از حضورتان

بانوی وفا نصیر زاده
بردیدۀ ما قدم نهاده

خوش آمدید

🌹🌼🌺🌻🌷🌸💐🌼🌺🌻🌷
🌹🌼🌺🌻🌷🌸💐🌼🌺🌻🌷
🌹🌼🌺🌻🌷🌸💐🌼🌺🌻🌷
🌹🌼🌺🌻🌷🌸💐🌼🌺🌻🌷
🌹🌼🌺🌻🌷🌸💐🌼🌺🌻🌷
خوش آمدید

هنری عزیز درودبرشما
خوش آمدید
وجود ذیجودتان افتخار من است

چراغ وجودتو روشنگر است
فروزان ز تو کلبۀ احقر است

خوش آمدید

مهربانوی گرانقدر سرکارخانم ناصری
درودهابرشما
خوش آمدید
ممنون از زحمات شما
نجم نیر به کلبه ام سر زد
روشناییش حلقه بر درزد

خوش آمدید

دوست والا مقام جناب عباسی عزیز
درود برشما
خوش آمدید بزرگوار

مقدّم مقدمت خوش باد و نیکو
تو ای موسی ِ مهرافزای خوشخو

خوش آمدید

عزیز ارجمندم جناب پارکی
درودتان باد خوش آمدید
دوست گرانمایه
همصحبتی با صحبت پارکی چه نیکوست
خرم دلی که باشدش مونس تو ای دوست

خوش آمدید

سرکارخانم باباخانی سماءالغزل
درودها برشما بانوی گرامی
چه بسیارخوش آمدید
ممنون از حضورتان بزرگوار

برون شد زپرده سماءالغزل
قدم رنجه کرده سماءالغزل

خوش آمدید

دوست عالیمقدار و گرانمایه
جناب استاد رمضانی عزیز
درودها برشما باد
بسیار خوشحالم از حضورتان
الطافکم مزیدا

به قد قامت ، الف تنهاست اینک
چه خوشحالم که اوباماست اینک

خوش آمدید

دوست گرانقدر جناب خاموش
درودها برشما
خوشحالم از حضورتان
خوش آمدید مهربان

بر آشیان ،روشن ترین خاموش دارم
اَقدام او بردیده ام خوش می گذارم

خوش آمدید

خوش آمدید

عزیز ارزشمندم جناب دژاگه
درودتان باد بزرگوار
خیلی خوشحالم از اینکه همناب اندیشمندی چون شما دارم
بسیار بسیار خوش آمدید.دوست خوبم

ازتور سینا آمده ، سینا دژاگه
گویاکه شمسی سرزده سینا دژاگه

خوش آمدید

استاد ارجمند دوست ارزشمند یار اندیشمند
جناب انصاری درودها برشما
بسیار مسرور و مشعوفم از زیارت روی ماه شما
خوش آمدید به محفل محقرم

وارسته رفیق و یار دیرین منی
خسرونیستم ولی توشیرین منی

خوش آمدید

درودبیکران بر استورۀ علم و عرفان
سرکارخانم عرفانی ارجمند
مایۀ مسرت فراوان است حضور سرکارعالی در محفل درویشانۀ بنده
خوش آمدید بزرگوار
استورۀ تکبیت و غزل عرفان است
دارندۀ کندوی عسل عرفان است

خوش آمدید

دوست خوبم جناب ملکی
درود برشما
خیلی خوشحالم از زیارتتان
بسیار خوش آمدید بزرگوار

ملکا محفل ما روشنی از روی تو دارد
گلشن ناب ادب خرمی از بوی تو دارد

خوش آمدید

همنشین دیرین و همناب شیرین
استادبانوی گرامی سرکارخانم غضنفری
درود بیکران برشما
بسیارتا بسیار خوشحالم که بعد از دوران مطوّل غیبتم،
شاهد حضور سرکارعالی هستم
با حضورتان محفل مارا منور فرمودید
خوش آمدید بزرگوار
فرهیخته شاعر توانمند ، آرام
نیکو نظری به شعرم افکند، آرام

دوست گرانمایه جناب وطن دوست گرامی
درودها برشما
بسیارخوشحالم که بعد ازچندی غیبت، زائر رخسارشما هستم
خوش آمدید مهربان
همناب وانیس و مونس اشعارم
عباس وطن دوست رفیق غارم

سرکارخانم خیاط پیشه طلای کرمان
درودها برشما
خیلی خیلی خوشحالم از اینکه همچنان تشریف دارید
بعد از مدتها بسیار مفتخرم که چشمم زائر دوستان خوبی چون شماست
ممنون از حضورتان بزرگوار

طلعت رخشان تو روشنگر کاشانه ام
طینت پاکت مزید معرفت درخانه ام