سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        سن و سال

        شعری از

        بانو تیوا لطفی

        از دفتر پاییز نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۶ ۱۵:۲۶ شماره ثبت ۵۷۸۵۰
          بازدید : ۶۷۷   |    نظرات : ۳۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بانو تیوا لطفی

        درگیر فلسفه ی سن و سال شدن فریب ریاضیات رو خوردن است باید در ادبیات عاشقی تاریخ مهرورزی را تمدید کرد
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۶ ۰۸:۴۷
        درود بانو
        زیبا بود خندانک
        بانو تیوا  لطفی
        بانو تیوا لطفی
        يکشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۶ ۱۶:۲۰
        تشکر استادِ چشمه ی روشن و جوشان ادب خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالفضل رمضانی  (ا تنها)
        يکشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۶ ۰۶:۰۵
        سلام
        حق باشماست،بقول استیو جابز سن یک فرد میزان گردش او به دور خورشید است

        درود برشما،خواندم و آموختم خندانک خندانک خندانک
        بانو تیوا  لطفی
        بانو تیوا لطفی
        يکشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۶ ۱۶:۱۹
        تشکر آقای رمضانی عزیز خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        حسن لطفی
        يکشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۶ ۰۷:۵۹
        احمقانه است نقد عشق
        اقیانوس بی کران
        بی کران است
        عشق نه سن می شناسد نه سال
        نه ضرب را می شناسد
        نه قسیم می کند
        کارش تصرف دلهاست
        اگر هوس در آن دل حکم نراند
        باید مرغ به یک شعله کباب نباشی حد اقل
        بانو تیوا  لطفی
        بانو تیوا لطفی
        يکشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۶ ۱۶:۲۱
        سلام جناب لطفی عزیز
        متوجه منظورتون نشدم دوست عزیز
        کامیاب باشی مهربان
        ارسال پاسخ
        حسن لطفی
        يکشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۶ ۰۹:۱۸
        شمشیر را دیدم
        رنگ ورویی به چهره نداشت
        سوال کردم
        تیزی ات به کجا رفت
        آهی کشیدو گفت
        زخم زبان آدم هارا نسبت بهم دیدم
        خجالت کشیدم خندانک خندانک خندانک خندانک
        بانو تیوا  لطفی
        بانو تیوا لطفی
        يکشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۶ ۱۶:۱۸
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        حسن لطفی
        يکشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۶ ۱۴:۰۷
        کجایی کو نمـــــــــی پرسی کجایم
        در هر جایم بدان پیــــــــش شمایم
        محبت های خود را سکه ای کن
        سر راه تو ماننــــــــــــــــــــــــــــــد گدایم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بانو تیوا  لطفی
        بانو تیوا لطفی
        دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۶ ۱۳:۱۱
        درود ها جناب لطفی عزیز
        زیبا بود و قابل تامل خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        يکشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۶ ۱۶:۱۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بانو تیوا  لطفی
        بانو تیوا لطفی
        دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۶ ۱۳:۱۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباس ترکاشوند(عارف)
        دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۶ ۰۵:۴۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بانو تیوا  لطفی
        بانو تیوا لطفی
        دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۶ ۱۳:۱۲
        تشکر بابت قدم سبزتون خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        غلامرضا مهدوی (مهدوی)
        دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۶ ۱۳:۰۲
        سلام

        و احسنت بانو

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بانو تیوا  لطفی
        بانو تیوا لطفی
        چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۶ ۰۹:۵۷
        درود جناب مهدوی
        از اینکه به دفتر دلتنگی بنده پا نهادی سپاس
        ارسال پاسخ
        حسن لطفی
        سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۶ ۱۰:۲۴
        در دیاری که
        خلایق همه دل می شکنند.
        بتو نازم که صفایت
        غـــــــم دل می شکند
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بانو تیوا  لطفی
        بانو تیوا لطفی
        چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۶ ۰۹:۵۸
        🌺 خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        حسن لطفی
        چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۶ ۰۶:۴۷
        به اندازه برگ درختان دو استان گیلان ومازندران
        دلم
        تنگ است
        خدایا یا با یک نسیم پاییزی بازش کن
        یا سرو ته اش را ببند خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بانو تیوا  لطفی
        بانو تیوا لطفی
        يکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ ۱۷:۰۹
        فراموشی نعمت بزرگی ست
        ارسال پاسخ
        حسن لطفی
        چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۶ ۱۱:۴۴

        چرا بدانمت

        دیدنت کفافم می دهد

        چرا ببینمت

        شنیدنت کفافم می دهد

        دیدنی و شنیدنی من!
        صورت و صدایت را

        فرقی نیست
        حسن لطفی
        پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۶ ۰۳:۴۱
        پاییز جهش به عقل و هوشم بدهد
        بنشین و بپا خیزو خروشم بدهد
        پاییز سراینده شعرو غزل است
        بس نغمه به لب های خموشم بدهد
        ...............
        حسن
        ............... خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسن لطفی
        جمعه ۱۳ مرداد ۱۳۹۶ ۰۹:۰۱
        سلام
        بوی شهریور می آید
        شهریور قاصد زیبای مهر است
        نوید آمدن پایزم را می دهد خندانک خندانک خندانک
        پاییزم با مهر می آید
        زیرا مرا می شناسد
        دلم را
        احساسم را
        سروده هایم را
        دوبیتی وغزل هایم را
        حسن خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسن لطفی
        پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹ ۰۱:۵۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بلی فلسفه سن و سال
        زیبا گفتی خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2