سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
لحظه هاتون سرشار از عشق و محبت
به شعر ناب خوش آمدید
این غزل من هم تقدیمتان:
ناگهان بارید بر دشتِ دلم، بارانِ عشق!
شاد شد احساس من، از چهرهی خندانِ عشق!
رنگِ زردی را گرفته بود، احساس دلم؛
سبز شد احساس دل، بالید بر دامانِ عشق!
گل به گل، دشتِ وجود من، همه، لبریزِ مهر؛
زنده گردیده دلم، از عهد و از پیمانِ عشق!
سبزه در سبزه، بهاران شد همه دنیای من!
برگریزانِ دلم، گردیده چون بستانِ عشق!
شور و شادی و شعف؛ شوق و نشاط و عاطفه،
شد نثار جان من، از دستِ گلریزانِ عشق!
مصرِ قلبم را گرفته است آن نگینِ عشق و مهر؛
حکم، حکمِ عشق و، امرِ عشق و، هم، فرمانِ عشق!
گر بگوید: «جان بده!» جان دادنم، سهل است؛ سهل!
با تمامی وجودم، می شوم، قربانِ عشق!
جان خود را میدهم من از برای نامِ مهر؛
ای همه جان و دلم، یکسر، فدای جان عشق!
جان من زنده به عشق است و همیدانم که دل،
زندگیها میکند: در سایهی جانانِ عشق!
دوست دارم همچنان تکرار بنمایم کلام؛
وصف گویم همچنان، از عشق و از فرمانِ عشق!
دور کردن از دلم این عشق، مرگِ زندگی است!
جان گرفتهاست این دلم از جامِ بیپایانِ عشق!
گشته لبریز این دلم، از جام سرخ عشق و باز،
تشنهام من، تشنهی سرچشمهی جوشانِ عشق!
زهرا حکیمی بافقی
(الف_احساس)