سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 25 آبان 1403
    14 جمادى الأولى 1446
      Friday 15 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲۵ آبان

        عشق سوزان و شراب یونانی ...

        شعری از

        رخ سفید

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۹ تير ۱۳۹۶ ۱۴:۲۷ شماره ثبت ۵۷۵۹۴
          بازدید : ۳۶۲   |    نظرات : ۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رخ سفید

        پدرها چند سال است رفته اند ...
        کسی نمی داند کجا ...
        کسی نمی داند چرا ...
        مدام خورشید طلوع می کند و غروب ...
        و چه غروب جانکاهی ...تکراری مرگبار ....
        غروب ... خیل مادران و پسربچه ها را در سکوتی مرگبار می بینی ...
        مادران تکیه به دیوار خانه های فکسنی خود داده اند و پسربچه ها نیز ...
        پسربچه ها را می بینی که تکیه به دیوار داده و روی پای چپ خود ایستاده اند ....
        مات و مبهوت می نگرند ...
        مات و مبهوت به دوردستها می نگرند ...
        بهار سیاه پوشیده ... و کنار پاییز ایستاده ...
        تابستان و زمستان هم مرده اند ...
        خیل مادران لب دوخته ...
        هوا تاریکتر می شود ...
        چند مرد ساز به دست ... آهنگ جانسوز شراب یونانی را می خوانند ...
        صدای ساز و آواز نزدیکتر می شود ...
        پسربچه ها می نشینند و گرداگرد نوازندگان حلقه می زنند ...
        نوازندگان شراب یونانی را زمزمه می کنند ...
        گری شیشر واین ... گری شیشر واین ...
        چشمان مادران چشم انتظار ... بارانی می شود ....
        تا نیمه های شب نوازندگان می نوازند و همنوایی می کنند ...
        شب است و سکوت و تنهایی و شراب یونانی ...
        شش ماه بعد ... جنگ پایان می یابد ...
        نیمی از پدران می آیند و نیمی دیگر نه ...
        سه ی صبح در خانه با کلید باز می شود ....
        پدری زخمی با دلی سرشار از امید .... وارد می شود ...
        شرم ... حیا را تنگ در آغوش می گیرد ....
        و سیل اشک جای هر بوسه ای را می گیرد ...
        یواش ... گریه نکن ... بچه ها خوابند ...
        پدر ... بچه ها را می بوسد ...
        گیسوان دخترش را نوازش می کند ...
        و بوی پسرش را استشمام می کند ...
        خورشید طلوع می کند ... زیباتر از همیشه ....
        و شراب یونانی خاطره می شود ...
        گری شیشر واین ....گری شیشر واین ...
        امشب ..... دیگر از غم ... خبری نیست ....
        امشب .... لبخند ... لحظه شمار  بوسه ی گلهاست ...
        و عشق .... شراب یونانی را سر می کشد ....
         
         
         سیاوش پرنیان
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۶ ۱۰:۰۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۶ ۱۹:۳۴
        درود گرامی
        بسیار زیبا بود خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3