دل آرا

سلام دوست هنرمندم به شعرناب خوش امدید مقدمتان گلباران

درود گرامی
مناجاتی زیباست
با استاد عباسی مقدم عزیز موافقم

خوش آمدیدبه جمع ما
زیبا قلم زدید

دل آرا_
حامدحسینوند

چرا صبرم نمی آید به کارم
کجایی سبزه صاحب قرارم
خیالت را بپندارم خیال است؟
نه دیگر طاقت این را ندارم
غلامی کردم و پاسخ ندیدم
خدایی کردنت پس کو نگارم؟
چه دردی داده ای ما را دل آرا
که شد این شهر زیبایت حصارم
چرا کافر شدم میخواره گشتم
ز دست شاعر شیرین شعارم
چرا از همتم می آوری یاد
که من مختارم و بی اختیارم
دلم میخواست یک افسانه باشم
ولی اکنون به دنیایت دچارم
چرا وزنم خوش و شعرم چنین شد
دلم میخواست شعری خوش نگارم

سلام بزرگوار
بسیار زیبااااا

سلام زیبا بود
حسینوند گلم شعرت قشنگ است
ولی فکرت چرا هفتاد رنگ است
نباید فکر تو باشد پریشان
پریشان گو شوی در پیش خویشان
اگر فکر شما باشد خدایی
به دنیا می نمایی کدخدایی
چنین که از خدا داری گلایه
خوشی کی به شما رو می نمایه
به فکر خویش تجدید نظر کن
از این افسانه با فی ها حذر کن
موفق باشی

درودتان
حضرت استادم.....

خوش ریتم و خوش اهنگ...سرودید...
بسیارررر زیبا...
قلم توانمندتان ...............ماندگار..

//////////////////