يکشنبه ۴ آذر
کوله شعری از فرزین مرزوقی
از دفتر صدای خاکستر نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶ ۰۰:۱۷ شماره ثبت ۵۶۵۴۰
بازدید : ۶۰۹ | نظرات : ۱۲
|
آخرین اشعار ناب فرزین مرزوقی
|
هیچکسی مانند من
با غم خود تنها نیست
اینچنین بود سرنوشت
چاره ای جز اقرار نیست
هر شب و روزم همین است
غصه آواز میکنم
این شکنجه
اسمش عمر است
مردن آغاز می کنم
ته این کوچه بن بست
همین است عاقبت
مردن و پایان این عمر
برایم،
کفایت میکند
بودنم را خوب نمی دانم
چطور باور کنم
در میان این غبار
راهی دگر پیدا کنم
من تمام این دعا
را به اشک انگاشتم
روز و شب را
در هم و مخدوش
میپنداشتم
جز به این بغض نگاهم
ندارم گویی
کوله ای بهتر
که از این عاقبت
برداشتم.
فرزین .م
|
نقدها و نظرات
|
با سلام و درود استاد گرامی خیلی ممنون و سپاس مانا باشید بزرگوار مقدمتان گلباران | |
|
با سلام و درود فراوان بانو مهر بسیار ممنون و سپاس مقدمتان گلباران | |
|
با سلام و درود فراوان بانو مهر بسیار ممنون و سپاس مقدمتان گلباران | |
|
با سلام و درود دوست عزیز خیلی ممنون و سپاس مانا باشید بزرگوار مقدمتان گلباران | |
|
با سلام و درود استاد گرامی خیلی ممنون و سپاس مانا باشید بزرگوار مقدمتان گلباران | |
|
با سلام و درود استاد گرامی خیلی ممنون و سپاس مانا باشید بزرگوار مقدمتان گلباران | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غمگین و زیباست