باز شب آمد و تنها شده ام
بوسه دادم به لب دختر تاک
در فراموشی خود غوطه ورم
همرهم نیست دگر پیکر خاک
اینچنین مستم و در آینه ام
رو به دنیای دگر می نگرم
آینه وادی خاموشی ماست
من خموشانه درو رهسپرم
در ره آینه ای بارانست
آسمان داده زمام از کف خویش
غصه داریست که با گریه نهد
مرهمی بر دل درمانده ی ریش
آنچنان تر شده ام از باران
گوییا غرق به دریا شده ام
پای لرزان من و راه غریب
مست و گم گشته به رویا شده ام
پیش رو شهر بزرگیست عجیب
آخر اینجا همگان خاموشند
اسب عصاری "سرمایه" شدند
تا دم مرگ به جان می کوشند
از تولد همه تشویش به دل
تا که له کرده ولی له نشوند
هر که را خوی ددان نیست به سر
جمله از طایفه ی رنج و غمند
زیر هر سنگ درین غمزده شهر
لاله ای له شده چون خار نشد
سرو را با تبر قهر زدند
چونکه خم بر سر بازار نشد
آه از زشتی این شهر کثیف
که در او زهر به رنگ عسل است
نقش دروازه ی این وادی رنج
سر پر خشم عقاب کچل است (1)
شهر " آزادی " نیرنگ و ریا
شهر سلاخی قانونمندست
لای هر دنده ی این چرخ کثیف
پر ز خون بشر دربندست
مستی ام رفت ازین وحشت دل
آینه هردو طرف غمناکست
یک طرف رنگ مجازی و ریا
روی دیگر کدر و پرخاکست
خسته ام از سفر آینه ای
دیگر این آینه را می شکنم
هر شب این قول به لب دارم و باز
شب دیگر که شود رهسپرم!!
دکترعلی حیدری معاف 1389
یا عقاب طاس مظهر آمریکاست و آمریکا نمونه ی سرمایه داری لجام گسیخته .Bald eagle(1)