يکشنبه ۴ آذر
خواب آفتاب شعری از فرزین مرزوقی
از دفتر صدای خاکستر نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۶ ۰۷:۲۰ شماره ثبت ۵۶۳۵۶
بازدید : ۶۵۵ | نظرات : ۱۱
|
آخرین اشعار ناب فرزین مرزوقی
|
تشکیک این تظلم را
در خواب آفتاب
مرداری به چند
به
جشن نشسته اند
وخنجر به گلوی آسمان را
به تزویر مخدوش می کنند
تسلسل صلابه های این درد
در بهت آدم
تدوین تنفیری است
که صدایش
از پشت تاریخ می آید
و نوادگانش
از عمق جهنم.
کام از کوی کدام نگاه
آبستن است این جرم را
در قیقاج مکسر حیات
و نعش این تزویر
بر گرده کدامین گناه
آغشته است بر تقصیر،
تا تاک حیاتش را
به جامی از توهم
ساغریی زنند
بی تفسیر.
مرگ از گلوی ستاره پرید
خندید سرنوشت
حاکم شد تردید
چمبره زد حیات
و سکوت کرد آسمان
تا شاید
پایان دیگری
حاصل شود
از این بیهودگی ما
بی تمدید.
فرزین.م
|
نقدها و نظرات
|
با سلام و درود استاد گرامی خیلی ممنون و سپاس مقدمتان گلباران مانا باشید بزرگوار | |
|
با سلام و درود استاد گرامی خیلی ممنون و سپاس مقدمتان گلباران مانا باشید بزرگوار | |
|
با سلام و درود استاد گرامی خیلی ممنون و سپاس مقدمتان گلباران مانا باشید بزرگوار | |
|
با سلام و درود استاد گرامی خیلی ممنون و سپاس مقدمتان گلباران مانا باشید بزرگوار | |
|
با سلام و درود بانو گرامی خیلی ممنون و سپاس مقدمتان گلباران مانا باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا ست