آمد به یادم امروز ،شبهای جرجرونی
آن خاطرات خوب و زیبای جرجرونی
با کودکان کوچه ،هم عهد می شدیم و
دل خوش به آن کلام وآوای جرجرونی
از یادمان چو می رفت با فکر زیرکانه
اُشتر قطار گفتیم ، هرجای جرجرونی
ما بی وفا نبودیم از هم جدا نبودیم
بودیم بر سر عهد ،تا یای جرجرونی
تعریف کردنی بود از لحظه های آن شب
با بچه های دیگر فردای جرجرونی
آمد به یادم آری آن مرد وسکه هایش
مردی شبیه ما، بود، شیدای جرجرونی
او بود مثل باران بخشنده وپر از مهر
در باور من او هست آقای جرجرونی
از ما گرفت ایام، شادی کودکی را
خوردیم با رفیقان حلوای جرجرونی
احیای کودکی را ممکن نی توان کرد
شاید کسی نماید احیای جرجرونی
مفهوم جرجرونی همواره همدلی بود
آری نوشتنی نیست معنای جرجرونی
من هم به نوبه ی خود شادم که ثبت گردید
آیین ِ باشکوه ومانای جرجرونی
زهرا منصوری حسن آبادی
جِرجِرونّی هم از آیین های سنتی ماه مبارک رمضان است که در شب 27 ماه مبارک رمضان در شهر حسن آباد جرقویه و روستاهای همجوار برگزار می شود.
در آیین جِرجِرونّی از یک ساعت بعد از غروب آفتاب تا پاسی از شب کودکان و جوانان با تشکیل گروه هایی چند نفره به صورت خانه به خانه با سر دادن اشعاری، از صاحب خانه هدیه ای طلب می کنند .
آیین جرجرونی با شماره 1337 و گویش ولاتی با شماره 1338 در 17 اسفند سال گذشته در فهرست آثار ملی ثبت شد.
سلام بانوی عزیزم
حس نوستالژیک زیبایی داشت