پنجشنبه ۱۵ آذر
|
دفاتر شعر جلال سلطانیا (فریاد تا همیشه)
آخرین اشعار ناب جلال سلطانیا (فریاد تا همیشه)
|
زندگی را هیچکس معنا نکرد
هیچکس فکری به حال ما نکرد
آنکه ما را میکِشد تا خانه اش
مبهمان را پس چرا شب جا نکرد
شرط بودن گر بشر دانسته بود
شاید او از رد آن پروا نکرد
ناخدا آگه ز طوفان ار بُدی
کشتی اش را جانب دریا نکرد
راهور را رنج ره گر شد عیان
شاید او کفش سفر را پا نکرد
هر که پا در عرصه ی هستی گذاشت
زندگی او را ز غم منها نکرد
در عدم از دردها حرفی نبود
خواهش دل را کسی حاشا نکرد
هیچ بود و هیچ بود و هیچتر
دل هوای پرسه در رویا نکرد
هیچکس بر هیچکس کردی ستم
مرد را نامرد و زن نازا نکرد
بر سر یک لقمه تن بی سر نشد
دیگری را خون تو اغوا نکرد
بخت بد آمد هر آنکس بود شد
زندگی انسان را دارا نکرد
هر کسی با عقل خود راهی گزید
خانه را اما کسی پیدا نکرد
هر چه "فریاد " خدایا سر زدیم
هیچ فرقی حال آدمها نکرد
.
فریاد تا همیشه
پ ن : انتخابات چیز خوبیست اگر بر سر آمدن یا نیامدن هم باشد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام
بسیارزیباست