هنوز که هنوزاست

هنوز که هنوز است
ایستادن
تنها فعلی است که 
در دهان من صرف میشود!
صرف میشود
به همراه هزاران جرعه ی نبودنت!
که جنین می شوند
در گلوگاه بی رگ من!
و لگد که می زند
حریصانه در میان هزاران کاغذ شعر
به دنبالت می گردم!
به دنبالت می گردم
تا حکم مشروعیت بگیرم
برای دوست داشتنت!
تا شناسنامه ی اشک هایم
به نامت باشند!
هنوز که هنوز است
می ایستم!
در لبه ی چاه پیراهنت!
و فکر می کنم
اگر تن بشود!
تب میشوم!
زن میشوم
چین دامنم را مرتب می کنم
و پشت چشمانت می ایستم!
بگذار همه بگویند
نگاه تو قشنگ است!
کسی که نمی فهمد..
من هر شب
به جای تو..
به جای خودم
به جای تمام عاشقانه هایی که میم مالکیت نگرفت!
زنانه
گریه می کنم...!