پنجشنبه ۱۳ دی
|
دفاتر شعر حسن باقری(فانوس)
آخرین اشعار ناب حسن باقری(فانوس)
|
در این پاییز سرد بی برگی
جنون آهسته می خواند
به گوشم ،قصه تکرار..
شب ،از کابوس بد کیشان
دگر یار ومحرم نیست
سکوت ،این آخرین فریاد انسان است
به زیر پرده های بغض و نومیدی.
تمام رازها، در گلوی بسته، می ماند
فقط جغدی ، در این ویرانه ها آواز می خواند.
یقین دارم شکوه جاودان ما باز می گردد.
برآید آفتاب مهر و می تابد
به بام سرخ و خونین شقایق ها
شب از اعجاز هرم او فرو ریزد
به باغ روشن فردا.
تمام لاله ها ،از نغمه خورشید می رقصند
تمام میله ها ،از ریزش باران زنگار می بندند...
من از یارم
من از این شوق و دیدارم گذر کردم
به سوی کاروان عشق...
که یاران بذر آزادی درون سینه می کارند
زشوق وصل با باران
قطره های اشک می بارند...
دلم در گیر دلتنگیست
شبیه هجرتی جانکاه
چو ابراهیم به قربانگاه..
گذر کردم، من از این خواب آرامش
من از این قلب پر خواهش..
خدا هم در بزم ما آواز خواهد خواند
از این دریای ایمان
آیه اعجاز خواهد خواند.........
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
عیدتان مبارک عزیز بزرگوار