تا فرياد
چند فاصله است؟
چند درخت؟
چند اسب؟
چند راه دويد بايد...؟
چند بسمل خواند بايد؟
چند منزل راند بايد؟
چند در گل،
ماند بايد؟
تا فرياد،
چند پگاه نويد بايد...؟
،
شمشيرها را آختند و
فريادى هيچ برنخاست!
بى محابا تاختند و
فريادى هيچ برنخاست!
خونها براه انداختند و
فريادى هيچ برنخاست!
تا فرياد،
چند سپاه شهيد بايد!؟
قصه ها را سوختند و
فريادى هيچ برنخاست!
غصه ها آموختند و
فريادى هيچ برنخاست!
سكه ها اندوختند و
فريادى هيچ برنخاست!
تا فرياد،
چند گواه پديد بايد!؟
مردان را بر دار كردند و
فريادى هيچ برنخاست!
زنان را باردار كردند و
فريادى هيچ برنخاست!
كودكان را آزار كردند و
فريادى هيچ برنخاست!
تا فرياد،
چند آه...
كشيد بايد...!؟
،
پيشقراولان گفتند
از سكوت تا فرياد
تنها،
يك سخن فاصله است
يك من
يك تن
يك شدن فاصله است...
فريب نبود
فريادى هيچ نبود
تا برخيزد
فرياد،
رفته از يادها
رفته در بادها
رفته با فرهادها...
تا فرياد،
آه...
يك عمر
يك قرن
يك كفن فاصله است...
ائلمان اکبری ( چمن قارا )
زیبا و شورانگیز بود