طعم تلخ تریاک
باز ارابه ی توده های دود زمان به راه افتاد
باز شعارهای مکدّر نومیدی
روز از نو
نوروزی کهنه از نو
و روزمره گی بیش از حدّ طعم تلخ تریاک
باز شمارش لحظه های نبرد نیرنگ
با معرفت
ببینید چگونه به لطف مولا ، عارف ، قطب و بزرگمان
بر روی زمین نیرنگ مغلوب میشود
در سر پیچ های تاریخ قدیم
باید مراقب مهره های سرباز زندگی بود
شعارزدگی بس نیست ؟؟
سر پیچ سبقت مگیر جانا مگر دیوانه ای
هیچکس توان توقف
ارابه ی روان زمان را ندارد
افتادگان چرخ گردون
درآرزو و رویای برخاستن
خود را به خواب می زنند
اما
. . . . .
فرشته ی سپید پوش فصول با انبوهی از
کریستالهای تشعشع یکبار دیگر از پیشمان رفت
و ما به دنبال او
. . . .
من دقیقا میدانم که چه قدر از من مانده است
یک تاریخ موهوم و از حال نزارم بیزارم
نیم قرن زمان
برای زخم پروستاتم تکرار شد
و جوهره ی وجودی روان نویسم
عفونی تر از پارسال
کی وعده های قسم به قلم بر آورده می شود ؟؟
و کی لقمه های پراکنده ی مائده ی نون
از سماء به کام گرسنه مان خواهد نشست ؟؟
ارابه ی زمان به شدت در حرکت است
و ما به دنبال زمان باید خفاشها را پس بزنیم
اما نمی دانم
اما نمی دانم
نمیدانم چرا ؟؟
چرخ زندگی ما چهار گوش است ؟؟
باقر رمزی باصر
درودارجمند