سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 28 آبان 1403
    17 جمادى الأولى 1446
      Monday 18 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۲۸ آبان

        لریک...

        شعری از

        علی عظیمی

        از دفتر حجم یک جمجمه نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۴ فروردين ۱۳۹۶ ۱۴:۱۶ شماره ثبت ۵۴۶۰۰
          بازدید : ۱۰۹۵   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب علی عظیمی

        هر شب در من زنی هست
        که دست از چیدمان اندامش
        بر نمی دارم
        آن قدر نیچه می چینم کنار دلش
        تا خدایم شود
        ودرآغوشم
        شکل بگیرید
        بهم می ریزمت
        کنار تختم و
        از نو می چینمت
        جمشید را
        یک جرعه جام نمی دهم ...
        گزیده گزیده گزیده
        گزیده
        می بوسمت
        تا گل کنی
        بر یونان تنم
        وَ زردتشت
        روی تنت آتش بگیرد
        وَ تند تند قورتم دهی
        تا گیر کنم در گلویت
        بعد روی موج سینه ات
        موج موج
        آواز شوم
        قو به قو
        ماه شوی مالا مال
        گور پدر اسکندر
        از
        تخت می افتم ...
        روی حال
        روئین تن که شدی
        آن گاه دلت را سکه می اندازم
        روی چشم می گذارمت
        تا پیش از خورشید
        خطّ به خطِّ اندامت را
        برانداز کنم
        اندازه اش با آندره ...
        خدا می داند آندره که
        هه
        خدایی که چیزی نمیداند
        جز همبستری با مریم را که
        هر شب چه ها میکنم!
        آندره میشوم با
        موهای بهم ریخته ات
        از ریخت هم آن قدددددر
        عکس می گیرم که
        تا شویم در
        کارگه ریخته گری
        و ...!
        کوزه گری !!..
        شک نکن چو من هم عاشق زاری بوده ی خیامم
        ریخت و پاش سر و زلف را
        شیار تا شیار
        خطّ می اندازم
        هوای جیغ زدنت را
        ریز به ریز
        پنبه ها راخیس می کنیم
        و 
         جهان را گوش تا گوش
        می برم
        خیس از هم ...لب ریز از ....خیس از
        لب ریز از
        خیس از
        لب و چشم و ...
        زیر درخت کاج یخ زده
        هدایت سه قطره خون میزاید!...
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۵ فروردين ۱۳۹۶ ۱۹:۴۸
        خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        شنبه ۵ فروردين ۱۳۹۶ ۰۹:۳۵
        برقرار باشید 🌹🌹🌹
        آرمین اسدزاد (الف)
        شنبه ۵ فروردين ۱۳۹۶ ۲۰:۵۷
        درودها خندانک
        زیبا و گیرا
        دستمریزاد و احسنت خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        9