جمعه ۷ دی
دلتنگی ... شعری از فائزه جداء
از دفتر همای شعر نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۵ ۲۱:۵۹ شماره ثبت ۵۳۹۲۳
بازدید : ۵۲۹ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب فائزه جداء
|
دلتنگی ، چیز غریبی است ، وقتی دلتنگی سرت به تنت زیادی می کند ، پاهایت همیشه آماده رفتن هستند ...
دستانت به دنبال چیزی می گردد و چشمانت !!!
امان از چشمانت ، امان ...
انگار هرچه ابر در آسمان است و عقده باریدن دارد یک باره به چشمان تو هجوم آورده اند ...
همیشه منتظری ،
وای از انتظار ، وای ...
دلتنگی ، حس عجیبی دارد ، دلت طوفانی و لبت خندان است ...
پشت شیشه چشمانت سیلی پنهان می شود که با یک تلنگر طغیان می کند ...
دلتنگی درد بدی دارد و تنها تو می فهمی و خودت ...
وقتی ناگهان تو را در افکار و خاطرات گذشته شکست می دهد و به زانو در می آورد و تو ناچار تسلیم می شوی ...
دلتنگی ، امان از دلتنگی ...
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام بانوی ارجمد
بسیار زیباست موفق باشید
دلتنگی درد بدی دارد و تنها تو می فهمی و خودت .