بی نام

بنام خدا
منم و باز تویی که دوباره آنلاینی
منم، تویی و دو سه تا پیام سین نشده
هزارگونه دعاهای صبح تا شب
هزار گونه دعا های آمین نشده!
***
تویی که با لگدی زیر قول هات زدی
تویی که واژه به واژه سکوت زاییدی
تویی که حال دلم را بهم زدی رفتی
تویی که حال غزل گفتنم رو...
***
قشنگ و روح نوازی ولی غم انگیزی
شبیه دسته گلی که رسیده در ختمی
شبیه مرگ سر بیست و چند سالگی ام
تو یک وقوع بعیدی، ولی، ولی حتمی!
***
فقط تو آمده بودی مرا خراب کنی
که حس بی رمقی را به واژه ها بدهی
فقط تو آمده بودی مرا خراب کنی
فقط تو آمده بودی مرا به...
***
منم که گوشه ی تاریک شعر می خوابم
منم که بغض نوشتم ولی...
سین نشده
منم که تا خود صبح از خدا تو را...
و تویی
تویی که هیچ کجا بر من آمین نشده!
***
چقدر شعر نوشتم ولی نمی خواندی
چقدر گریه سرودم ولی نمی دیدی
چقدر آینه بودم که روبرو بشویم
چقدر گریه سرودم ولی نفهمیدی!
***
منم و چند پیام هنوز سین نشده
تویی که آخر این شعر می روی به درک
منم که خط خطی ات می کنم که صدباره
تو گور و گم بشوی؛ گور و گم شوی، به درک!
#احسان_اسکندری