راه حق ( قسمت دوم)
حمله ایی آغاز شد با یک صدا
لشکر دشمن ز نهر آمد جدا
چون تسلط یافت آن شیر خدا
یک به یک گفتند او را مرحبا
ما ببندیم نهر آب از دشمنان
تشنگی انداخته بر جانشان
درسها گیرد عدو از این عمل
تشنگی را سخت می گیرد بغل
بعد از آن امر ار دهد مولای ما
دشمنان را سر زنیم در جایگاه
گفت مولا ره مبندید آب را
در ره حق نی ببندید باب را
گر ببندی آب، فرقت چیست یار
راه حق مانند ناحق نیست یار
جنگ ما با دشمنان باشد همین
راه ایزد جای گیرد در زمین
ترس ذهن ایزدی دارد عدو
ورنه با ما، کی به جنگ می آید او
ذهن شیطانیست بستن راه را
ذهن حق روشن نماید راه را
ضبط قدرت کرده ام از بهر آن
نی برای حفظ مال و حفظ جان
این چنین درسی دهم آینده گان
وضع قانونی شود اندر جهان
ره دهید دشمن به آب ای دوستان
حق مگیر از دشمنان در بوستان
جنگ بی قانون رسم جنگل است
رسم موجودات پست و انگل است
یک هزار و اند بعد از آن زمان
رسم جنگ آدمیت شد عیان
صد ورق ترسیم شد قانون آن
سطر سطرش بر گرفتند از همان
سازمانها طبل آن را کوفتند
درس جنگیدن از او آموختند
بسیار زیبا و حکیمانه
پر معنی و موثر
آل سعود ملعون یکصد و چهل بیدفاع را یکجا میکشد
مرگ و نفرین بر آنها
یا علی(ع)