سه شنبه ۱۵ آبان
سایه سار نیرنگ شعری از امین سوری
از دفتر من نگران نرگسم نوع شعر
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۰ ۲۳:۳۸ شماره ثبت ۴۹۷۸
بازدید : ۱۰۰۱ | نظرات : ۴
|
آخرین اشعار ناب امین سوری
|
پر از احساس ویرانی
تمام شهرآشوب است
کسی اینجا نمی آید
زراه دور یا نزدیک
ندوزد بر دری کس چشم
ومیهمانخانه اینک...
سردو متروک است
و احوال کسی را کس نمی پرسد
وگر پرسی همه گویند
بدک نیست حالمان خوب است
سکوتی را توان همصدایی نیست
میان مسجد بی رونق این شهر
نشانی از خدایی نیست
نکوبد بر دری دستی
نوای آشنایی را
طمع بر سفره های خالی
این خانه دارد باز!!!
هر آنکس که دری کوبد
اگر چه جامعش سبز است
ویا شاید به همراهش
تنی چند مرد یا نامرد !!!!
وزنجیری به جرم آرزو هایت
سکوت مانده بر پشت حصار لب
که اینک از نگاهای پر از وحشت
سرازیر است
کنون در اوج فریاد است :
کسی در خانه ی ما نیست
و او بیهوده میکوبد
ومن در سایه سار این همه نیرنگ
پلاس آرزو های نگاهم را
به آرامی به چشمان تو پهن کردم
وتو رندانه تر از من
چه آسان چشم میبندی
و من غرق نگاه تو
سوار موج سرد اشک
زچشمان تو می افتم
و شاید جرم من اینست
که در آرامش نفرینی این شب
خیالت را بر آشفتم
سلام خیلی منتظر بودم که سایت دوباره راه بیافته از همه ی کسانی که زحمت کشیدند ممنونم .
مخصوصا اقای فکری عزیز داداش گلم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
پلاس آرزو های نگاهم را
به آرامی به چشمان تو پهن کردم
وتو رندانه تر از من