غمها
پیکرم را آزرده می سازد
اندوه من
چنان گنجشکی کوچک و شکسته بال
زوایای تنهایی ام را می کاود
ودستانم که از حقارت سیاه شده اند
در دستان گرمت بگیر
در یک صبح دل انگیز خزان زده
به آرامی
مرا ببر
همپای ستارگان
به عرش آسمان
به پیچک پیچیده بر کهکشانها
کوهنورد ، من امروز
نهایت نگاه را برتو دوختم
تمام غروب را برای چشمهایت پیشکش فرستادم
مرا ببخش که نگاهت
پر شد از تمام غروبهای بی افقام
کوهنورد
آسمان نیلی نبود
کنارت نفسی بود تا بلندای خورشید نور
و دستی بود به سبزی ساحل عشق
باد می آیدازطرف دشت سکوت
ودرون روحش نفس گرم طبیعت دارد
کمی آن سوتر
باران یکریز میبارد و من
می خواهم تمام تو های وجودت را
با تمام منهای غرور کوه ضرب کنم
تا تو باشی ، محکم و استوار
====================
تقدیم به گروه کوهنوردان البرزپردیس مخصوصابه ده کوهنوردی که افتخار داشتم در کنار آنها در برنامه یک و نیم روز به قله سرکچال صعود نمایم .تقدیم به جواد چراغي - ابراهیم جان جانی - اصغر كياني - داود لواساني - ابوالحسن دشتي - مينا كوهي - مهران پاكروان - ابوالفضل شكاري -قاسم شريفي و داود قاسمي مهر