بگو که من رفتم

سلام مهربان شعر زیبای دیگر مهمان نمودی ممنونمممم

به ماه بگویید


‎که دیوانه ای در شبی پر از مهتاب


‎ز بالای یک شاخه از درخت آویخت



درود بانو
زیبا وباحساس بود

باسلام وعرض ارادت
نیمایی زیبای شما زینت بخش صبحم شد
عالی وبا احساس بودولی چرا رفتن که
تویی شکوه جاودان
تویی ،تویی به عمق جان
حکایتی شنیده ام زخارها
تویی صبور وماندگار
تویی به تاب کودکی
به خاطرات صورتی
بیا به موج شادمان
بیا آن خروس خوان
عروسکت زگنجه خوان
به تاب رو
به حجم این حباب رو
که گنبدی بن شده است
به شادی ات رها شده است
بیا به عزم این زمان
تویی کلام جاودان
بداهه ناصری
امیدوارم بداهه که پس از خوانش شعرتان حاصل شد مورد قبول واقع شود

با سلام
عیوب ویرایشی:
بیادآن خروی خوان
.
.
.
که گنبدی بنا شده است

سلام و درود
عااااااااااااااالی بود
موفق باشید
به سروده ( جغجغه ) دعوتید
نظراتتون برام راه گشاست
ممنونم

بانو فخرای گرامی زیبا بود

درود بانو
زیبا بود

سلام و درود بانوی عزیز و بزرگوار
از خوانش این شعر زیبا لذت بردم
زنده باشید و بسرایید
:

درود بر بانوی بزرگوار

چرخش قلمتان زیباست

پاینده باشید

درودبانوی عزیز.........سروده سرشار احساس وآرامبخشی بود

درود برشما بانو ی گرامی زیبا بود

سلام ودرود بانو زیبا بود

با درود بانو بسیار زیبا

سلام
بسیار زیبا بود
احسنت به شما بانو🌹🌹🌹🌹

سلام
درود بر شما،،،،
شعر شما را خواندم و احساس کردم انگار دارم شعری از فروغ فرخزاد را میخوانم از دفتر شعر تولدی دیگر،،،،،، در

یک استکان طراوت گل های تازه دم تقدیمتان باد

سلام
بسیار زیبا و عالی بود
درودها بانو