تو اینجایی
کنار من
کنار عطر شب بوها
و موهای لطیف برف بارانت
و این دستان زیبایت
و انگشتان خوش فرم و کشیده
و این زیبایی ذاتی
که با خود در تمام لحظه ها داری
تو یعنی من و آرامش
تو یعنی سایه خوش رنگی از بودن
تو یعنی من
تو یعنی ما
تو یعنی دین و این دنیای بی پایان
تو یعنی عشق
آری عشق
نفسهایم تمام این هوا را
عطر دل انگیز باران را
باز می بلعد
تو بارانی
تو مهتابی
تو ماهی
تو ماه نور بارانی
تو چون رگبار زیبای بهارانی
تو عطر خاک خیس کوهسارانی
تو از سر قله های صبح سرشاری
تو با هر صبح، سرود نور می خوانی
تو بیداری
صدای رقص آبِ چشمه سارانی
نفسهایت هوای تازه دشت است
نگاهت رنگ آن رنگین کمان ِ دشت
تو چون هستی پنهانی
که در رگ های من جاریست
و حتی خود نمیدانی
تو کاشی آبی مسجد
تو زیبایی باغهای سبز کویر
تو اندوه خاموش ماهورها
و آن جاده های پر پیچ و خم
تو چون سرو آراسته
در آغوش نمناک خواب
طنین حضور به یکباره ات
مرا تا سحرگاه فردای دور
به انکار نا ممکنی از زمان
به اغوش تو میبَرد
تو اینجایی، اینک بهاران
تو اینجایی اینک
نسیم خوش سبزه زاران
تو اینجایی و باز
نم نم نرم باران
بهاران
بهاران
میم. فخرا
با توجه به اینکه ساکن اروپا هستید هر امری و سوالی داشتید سراپا در خدمتم راه های ارتباطی با اینجانب در میز کاری موجود می باشد. موفق باشید گرانقدر