يکشنبه ۴ آذر
مهتاب شعری از محمدرضاعاشوری
از دفتر شیون در پستو نوع شعر
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۴ شهريور ۱۳۹۰ ۰۹:۵۵ شماره ثبت ۴۹۳۹
بازدید : ۹۷۴ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب محمدرضاعاشوری
|
شب که مهتاب جهان آرا
چتر نورش را فراز آرد
من کنار جوی سیمین گون
قصه های عشق را با یار خواهم خواند
شب که ابری کینه جو تا صبح
چادری بر قامت ماه است
غصه های این جدائی را
من به آهنگی حزین هردم
قطره قطره
از دو چشم خویش
پای کاج پیر آن جنگل
-نقطه میعاد عشاقان-
می فشانم بر زمین تا صبح
شب که می خواند هراس انگیز
باد در گوشم خیانت را
من لبان گرم ایمان را
با لب سوزان احساسم گرم می بوسم
و به دشنام کریه باد سخت می خندم
شب که می آید به خود گویم
گر مجالی ابرچرکین دل
بر مه تابان شب می داد
زیر چتر نور مهتابی
ما کنار جوی سیمین گون
کفتران عشق را پرواز می دادیم زمستان1387
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.