چهارشنبه ۱۹ دی
شاخ شمشادی که نیست شعری از حسین زارع(مختار)
از دفتر شعر مختار نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱ مرداد ۱۳۹۵ ۱۵:۳۲ شماره ثبت ۴۸۸۳۳
بازدید : ۳۱۲ | نظرات : ۱۷
|
دفاتر شعر حسین زارع(مختار)
آخرین اشعار ناب حسین زارع(مختار)
|
دل نباید بست بر شیرین و فرهادی که نیست
با تو میگویم سخن با شوق فریادی که نیست
بسته ام راه تورا غرق تماشایت شوم
باز تفتیش از تو و آن عیب و ایرادی که نیست
کوچه کوچه آمدم دنبال تو با عطر یاس
در کدامین منزلی ؟لعنت بر این بادی که نیست
مو پریشان کن بده عطر تنت بر آفتاب
ای خدا ابر است امروز این هوا عادی که نیست
با یَلِ بخت بدم جنگيدم و مچ کرده ام
دیده ام با چشم خود آباو اجدادی که نیست
باز باید دل ببندم بر پگاهِ مهر او
در زمستان و بهار و زنگ خردادی که نیست
رفتی و با رفتنت موجی مرا درهم شکست
ثبت شد یک زلزله با طول و ابعادی که نیست
بعد از این یاد تو و قلبِ من و دردی عجیب
پشت ایوان ،کوچه و آن شاخ شمشادی که نیست
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غزلی ناب و زیباست