فقر

درود برادر خوبم
شعر بسیار زیبایی بود
قلم توانمندی دارید وهمیشه محکم وزیبا می نویسید
آفرین
حس وحال ومعنای شعرتون خیلی خوبه
گرچه کمی اشکالات کوچک درش هست
مثلن اگر قالب شعرتون غزل بود باید کلمات رو یکدست وبه زبان رسمی فارسی میاوردید بعضی کلماتش به زبان عامیانه است
و شکل ترانه شده غزلتون
کلماتی مثل میدونم وبارون ویاموندم یا نیس
من ویرایشش کردم براتون با اجازه چون
قلبم،چرا افسرده حال ونا امیدی

می دانم از دنیا،بجز تلخی ندیدی

من استین،بر دیده دارم از غم تو

چیزی بجز اشکم،ندارم مرهم تو

باران حریف اشک چشمای ترم نیست

چتری به غیر ازبیکسی،روی سرم نیست

از تنگدستی،حال و روز ما چنین شد

من شهوت پرواز و تقدیرم،زمین شد

من لقمه رادرخون زدم تا زنده ماندم

من از تولد،از خودم دل کنده بودم

از رد پای زندگی،بر دل ترک ماند

دستان غمگینم شکست و بی نمک ماند

”دلقک”غم فقر و نجابت،بی علاج است

تقدیر،در فنجان بختت،هاج و واج است
دربیت اول هم مصراع اولش راتغییر دادم وکمی دست بردم تاروان تر شه وزنش بدین شرح
قلبم،چرا افسرده حال و نا امیدی

ودراین بیت
باران حریف اشک چشمای ترم نیس

چتری به غیر ازبیکسی،روی سرم نیس
نیس درپایان بیت میشه نیست باشه چون هجای اضافه درپایان بیت اشکالی نداره
دراین بیت هم
من لقمه توی خون زدم،تا زنده موندم

من از تولد،از خودم دل کنده بودم
بایدگفت لقمه را درخون زدم تا زنده ماندم بهتره
”دلقک”غم فقر و نجابت،بی علاجه

تقدیر،در فنجان بختت،هاج و واجه

که شد
”دلقک”غم فقر و نجابت،بی علاج است

تقدیر،در فنجان بختت،هاج و واج است
ببخشید البته جسارتم رو برادرخوبم
اینا پیشنهادبود فقط