چهارشنبه ۱۹ دی
قربانی شعری از مجتبی شفیعی (شاهرخ)
از دفتر مانامه نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۰۲ شماره ثبت ۴۷۷۸۳
بازدید : ۸۴۳ | نظرات : ۷۶
|
دفاتر شعر مجتبی شفیعی (شاهرخ)
آخرین اشعار ناب مجتبی شفیعی (شاهرخ)
|
سکانس1
دخترم :
بازیی لی لی تو تا ده نیست.
سنگها را بردار.
تاب را باز کن از دست حیاط خانه.
و به خاطر بسپار
عدد نه یعنی:
رنگها ..ماهیهاو تمام مهتاب
همه از بازی تو اخراجند
سرخی گل ممنوع
.......
سکانس2
نمیدانم چرا ؟
پشت هر چراغ سبزی
ایستاده نجوا میکنم:
بیست ساله ی نیامدنت را
در چها ر راه و خواب.
و تو هنوزم زیبا
به اخراج گل سرخ
چه سخت پایبندی.
اما گلهای خانه ی ما
فقط سرخند.
نمیدانم چرا؟
.....
سکانس3
آخ.. (سایه) اینجا
همه سبزو زردند
چشمک هیز چراغی قرمز
باورم را آزرد.
یادم نیست.
من دویدم یا او
ناگهان
جیغ بلند .. و ..پایان.
چهار راه غرق گل سرخ
و نگاهیی آبیست.
.....
سکانس اخر
سلام.
من گم شدم
و تو
رد شدی.
طوری که
باور دفن گل سرخ
در قدمهایت
خیره بود
تنها به یک خاطره.
پس
گریه نکن
تو یی که هرگزبازی لی لی را
تا ده نکشیدی
تویی که
.
.
.
بیخیال .ترسو....گریه نکن
..........
تقدیم به تمام شما استادان خوبم در شعر ناب.....شاهرخ
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
و نگاهیی آبیست.
بزرگوار عزیز شاهرخ خان گل دست مریزاد داری گرانقدر مرحبا