سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        قربانی

        شعری از

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        از دفتر مانامه نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۰۲ شماره ثبت ۴۷۷۸۳
          بازدید : ۸۰۸   |    نظرات : ۷۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        آخرین اشعار ناب مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        سکانس1
        دخترم :
        بازیی لی لی تو تا ده نیست.
        سنگها را بردار.
        تاب را باز کن از دست حیاط خانه.
        و به خاطر بسپار
        عدد نه یعنی:
        رنگها ..ماهیهاو تمام مهتاب
        همه از بازی تو اخراجند
        سرخی گل ممنوع
        .......
        سکانس2
        نمیدانم چرا ؟
        پشت هر چراغ سبزی
        ایستاده نجوا میکنم:
        بیست ساله ی نیامدنت را
        در چها ر راه و خواب.
        و تو هنوزم زیبا
        به اخراج گل سرخ
         چه سخت پایبندی.
        اما گلهای خانه ی ما
        فقط سرخند.
        نمیدانم چرا؟
        .....
        سکانس3
        آخ.. (سایه) اینجا
        همه سبزو زردند
        چشمک هیز چراغی قرمز
        باورم را آزرد.
        یادم نیست.
        من دویدم یا او
        ناگهان
        جیغ بلند .. و ..پایان.
        چهار راه غرق گل سرخ
         و نگاهیی آبیست.
        .....
        سکانس اخر
        سلام.
        من گم شدم
        و تو
        رد شدی.
        طوری که
         باور دفن گل سرخ
         در قدمهایت
        خیره بود
        تنها به یک خاطره.
        پس
        گریه نکن
        تو یی که هرگزبازی لی لی را
        تا  ده نکشیدی
        تویی که
        .
        .
        .
        بیخیال .ترسو....گریه نکن
        ..........
                           تقدیم به تمام شما استادان خوبم در شعر ناب.....شاهرخ
        ۱۵
        اشتراک گذاری این شعر
        ۴۷ شاعر این شعر را خوانده اند

        محمد علی سلیمانی مقدم

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        امیر جلالی( ا م دی )

        ،

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        ،

        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)

        ،

        جلال غلامی غلام

        ،

        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)

        ،

        مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)

        ،

        نجمه طوسی (تینا)

        ،

        مجنون ملایری

        ،

        لیلا باباخانی

        ،

        بابک شریعت

        ،

        صابرخوشبین صفت

        ،

        وحید کاظمی

        ،

        حسین شفیعی بيدگلی

        ،

        باقر رمزی ( باصر )

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        شقایق بنی اسدی

        ،

        ابومجتبی دارابیان

        ،

        جلال سلطانیا (فریاد تا همیشه)

        ،

        منصور شاهنگیان

        ،

        نیره ناصری

        ،

        علی غلامی

        ،

        یونسی(یونس)

        ،

        مدیر ویراستاری

        ،

        مهدی صادقی مود

        ،

        سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        غلامرضا کفائی(کویر)

        ،

        محمد علی شیردل

        ،

        محمدعلی جعفریان(عاشق)

        ،

        حسام الدین مهرابی

        ،

        مهناز نصیرپور

        ،

        الهه نصیری زاده (وفا)

        ،

        امید مرادی

        ،

        مهدی رفوگر

        ،

        علی صادقی(صادق)

        ،

        عليرضا حكيم

        ،

        حسين زرتاب

        ،

        هانیه چاووشی

        ،

        جلال مهدوی

        ،

        آرمین اسدزاد (الف)

        ،

        محمد یزدانی جندقی

        ،

        صحبت پارکی ( صُبی )

        ،

        مهرداد عمران

        ،

        علیرضاوالیزاده

        ،

        محمد قنبرپور(مازیار)

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        سه شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ ۲۳:۵۵
        چهار راه غرق گل سرخ
        و نگاهیی آبیست. خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        بزرگوار عزیز شاهرخ خان گل دست مریزاد داری گرانقدر مرحبا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ ۰۵:۵۲

        درود استادبزرگوارم شفیعی
        شعرتان حس وحال خاصی داشت
        ومثل همیشه پشتش یه حرف ویه بغض بزرگ
        خیلی تلخ ودرعین حال زیباوخیال انگیزبه تفسیرکشیدید
        درد را درد یک انتظاربیست ساله رو
        که علتش هم فکر می کنم همان باورهای غلط ماست
        که ازکودکی با ان بزرگ می شویم ومرتب درگوشهایمان زمزمه می شود ودرواقع یک کمعضل بزرگه درزندگی ما ایرانیها بخصوص
        ودرواقع همان عشق هراسی که استاداحمدی زاده ی عزیز دریکی ازاشعارشون درباره اش حرف زدند
        دخترکانی که دل میدهند اما جرات ابرازش راندارند
        ویک عمر به خاطر عقایدشون می سوزند ومی سازند وگوشه ی خانه درکنارهمسران تحمیلیشان فقط وفقط گریه می کنند چون با این تفکر بزرگ شده اند که عشق برای دختربد است وخلاصه ترسی که از آبرو ریزی و...............
        وچه زیبا شروع کردید
        دخترم :


        بازیی لی لی تو تا ده نیست.


        سنگها را بردار.


        تاب را باز کن از دست حیاط خانه.


        و به خاطر بسپار


        عدد نه یعنی:


        رنگها ..ماهیهاو تمام مهتاب


        همه از بازی تو اخراجند


        سرخی گل ممنوع
        اینجا به زیبایی اززبان پدریا مادری حرف زدید
        که همیشه دخترشون رو پند واندرز می دهند ودرواقع می ترسانند از یک چیزی مثل عشق
        وقشنگ هم بود
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        و تو هنوزم زیبا


        به اخراج گل سرخ


        چه سخت پایبندی.


        اما گلهای خانه ی ما


        فقط سرخند.


        نمیدانم چرا؟
        ازاینجا به بعد شاعر درواقع گله وگذاری می کند ومی گوید
        که دیگه گریه نکن تو که تو یی که هرگزبازی لی لی را
        وبازهم زیبا به تصویرکشیدید
        من گم شدم


        و تو


        رد شدی.


        طوری که


        باور دفن گل سرخ


        در قدمهایت


        خیره بود


        تنها به یک خاطره.


        پس


        گریه نکن


        تو یی که هرگزبازی لی لی را


        تا ده نکشیدی


        تویی که
        این قسمت شعر تون خیلی زیبابود
        ودرواقع نکته ی اساسی شعربود وضربه ی پایانی روخوب زد
        وخیلی هم زیبا بود خندانک خندانک خندانک
        درواقع شاعر شکایت داره از باورای غلطی که درجامعه هست وفکرکنم همان عشق هراسیه
        اجازه بدید پرگویی نکنم وفقط
        به این گفته ی استاداحمدی زاده بسنده کنم
        که می گوید
        عشق هراسی ممنوع !
        البته این نظرمن بود نمی دونم غلط یادرست
        اما هرچه بود دل شاعررابدجوربه درد اورده بود که اینگونه لب به شکایت واعتراض گشوده بود بازبان زیبای شعر
        موفق باشید استادبزرگوارم
        استفاده کردم ولذت بردم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک



        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ ۱۹:۲۳
        درود گرامی
        غمگین و زیباست خندانک خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۴۱
        درود بر شما

        زلال چشمه ی اشعار نابت
        کند جاری چنین حرف حسابت

        شود جانهای عاشق غرق مستی
        ز معنای کلام چون شرابت

        سلیمانی خندانک خندانک خندانک

        بسیار زیبا، هدف مند و پر معنا می سرایید خندانک خندانک خندانک
        امیر جلالی( ا م دی )
        دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۰۴
        تکه تکه این اثر را که بهم بچسبانیم یک سلسله تصاویر بصورت متصل و مرتبط شکل می گیرد از زندگی کوتاه دختری در نقش گل سرخ و خود این دختر نیز مظهر معصومیت و پاکی و تنهایی است... این دنیای کوچک در درون شاعر پر از هیاهو و حرکت است ...تا لحظه ای که همه چیز با یک اتفاق متوقف می شود.
        گریه آخر ظروری و بایدی بود که شاعر مقاومت می کرد در مقابل ادامه و بودنش...
        دوست بسیار خوب و هنرمند خلاق ... بی نهایت زیبا بود و خیال انگیز...
        این اثر می تواندحداقل دو و حتی تا سه ترجمه و برداشت داشته باشد . اما آن که بیشتر به من حس حقیقی می داد این ترجمه اش بود... بهره بردم و درود بر شما خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ ۱۳:۱۰
        برای کشتن گل سرخ ...
        غمنامه شمارا خواندم استادم ...در دفن گل سرخ ها و پر پر کردنشان بر آسفالت خیابان ها یا تیر هیز نگاه ها ...مقصر کیست؟خیلی شب ها به این اتفاق فکر می کنم!اگر درست شعرتان را خواندم وگرنه برداشت شخصیم این بود...ممنون برای دغدغه هایتان ........سبز بمانید خندانک خندانک خندانک
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ ۱۶:۰۵
        جناب آقای شفیعی عزیز، سلام علیکم.
        ...........................................................
        گرچه (به ظاهر، جدای ازهم....)ولی، به خوبی ترسیم نموده اید ، پَرپَرشدنِ گلهای سرخ را،که گویا ازابتدا، ورسمِ کُهنِ این کُهن روزگاربوده.....وهست.
        گویا زیبایی ها ،محکومند به فنا.....دستمریزاد بزرگوار......خیلی خیلی تاثیرگذاراست ....وازمختّصه های شعرِ خوب....تاثیرگذاربو دنست و، برانگیزاننده بودنش......(که جُزین اگربود....شعرنیست،هرچند هم بَزَکش نمایند،....شعرنخواهد شد).خسته نباشید .
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ ۱۷:۱۳
        سلام دوست اند یشمندم. بسیار زیبابود و مبتکرانه . عمیق و
        درد ناک...... بسیار ممنونم . پاینده باشید . خندانک خندانک

        مجنون ملایری
        دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ ۲۰:۳۳
        با سلام استاد بسیار عالی سروده اید موفق باشید
        وحید کاظمی
        سه شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ ۰۳:۴۷
        درود بر آقا شاهرخ عزیز و دوست داشتنی

        مرحبا بر شما و قلم نابت
        صابرخوشبین صفت
        سه شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ ۰۳:۴۹
        سلام و درود به جناب شفیعی عزیز
        هر چند وقت یک بار از این شعر ها که می خوانم حال و هوایم دگرگون می شود و بیاد می آورم که خودم هم یکی از این شخصیتها هستم .
        درودها بر شما
        خندانک خندانک خندانک
        حسین شفیعی بيدگلی
        سه شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ ۰۴:۰۹
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        باقر رمزی ( باصر )
        سه شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ ۰۵:۳۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        سلام و درود بر شما برادر بزرگوارم
        عمیق و با محتوایی متفاوت
        از شعرتان بهره بردم مهربان
        الهی کماکان موفق و موید و محفوظ باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        به حقیر هم سری بزنید حضرت دوست
        ممنونم
        جلال سلطانیا (فریاد تا همیشه)
        سه شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ ۰۶:۰۳
        ممنون بابت رمزگشایی دلهای نهفته در پستوی خانه ها
        شاهرخانه سرودید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        منصور شاهنگیان
        سه شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ ۰۷:۵۶

        فقط می توانم صمیمانه به شما دوست فهیم به خاطر بیان زیبا و تفکر عمیق و خلق تصاویر قشنگ شاعرانه تان ، تبریک بگویم ...

        موفق و پیروز باشید بزرگوار ...

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک


        نیره ناصری نسب
        سه شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۳۶
        باور مقدس آن است که باور کنیم باورها را
        در کجا دفن شده عشقی که خاموش است

        جناب شاهرخ گرامی زیبایی سرودتان را می ستایم و برای این کار ارزشمند شما را تحسین می کنم
        قلمتان پاینده باشید همیشه سرزنده خندانک خندانک خندانک
        یونسی یونس
        سه شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ ۱۴:۰۸
        عرض ادب و احترام جناب استاد شاهرخ معزز
        حقیقتا زیباست و هنرمندانه البته سکانس 1 و 3 معرکه است
        گوشنواز و با هنر ارایه های ادبی و سبب موسیقی در شعر
        احسنت و احسنت ......مطمعن باش هیچ اغراقی در نظرم نیست
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سنگها را بردار.
        تاب را باز کن از دست حیاط خانه.
        و به خاطر بسپار
        عدد نه یعنی:
        رنگها ..ماهیهاو تمام مهتاب
        همه از بازی تو اخراجند
        مهدی صادقی مود
        سه شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ ۱۷:۵۵
        سلام جناب شفیعی عزیز
        سکانس های خوبی بود و با توضیحات شما و سایر دوستان زیباتر هم شد. در مخالفت با ممنوعیت ها با شما در یک جبهه ام و دست مریزاد خندانک خندانک

        چشمک هیز چراغی قرمز خندانک خندانک
        ابومجتبی دامغانی
        سه شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ ۲۰:۴۱
        درودوسپاس
        عالی سروده اید خندانک خندانک خندانک
        غلامرضا کفائی(کویر)
        چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵ ۰۷:۳۴
        سلام جناب شفیعی
        خیلی زیباست
        خندانک
        محمد علی شیردل
        چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۰۹
        سلام

        زیبا قلم را به رقص آوردید

        درووووووووووووووود بر شما
        خندانک خندانک خندانک
        حسام الدین مهرابی
        پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۵ ۲۳:۰۶
        آفرین و هزاران آفرین شاهرخ خان عزیر
        خیلی خیلی زیبا سرودید
        واقعاً و بدون تملق و تعارف عرض کنم که انصافاً باید بخود ببالید از اینهمه توانایی...
        مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)
        جمعه ۲۸ خرداد ۱۳۹۵ ۲۰:۴۶
        درود جناب شفیعی
        مثل همیشه زیبا بود و در عین حال تلخ
        بغض غریبی که بارید و نبارید...

        چهار راه غرق گل سرخ
        و نگاهی آبیست. خندانک خندانک خندانک
        الهه نصیری زاده (وفا)
        يکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۵۵
        سلام دوست عزیز

        شعر اپیزودیک داستان گونه زیبایی بود

        صفحه شما همیشه غیر از حظ و لذت زیاد از خوندن سروده هاتون ،
        کلاس درس هم هست خندانک خندانک خندانک
        امید مرادی
        يکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۵ ۲۲:۴۶
        سلام
        اول اينكه واقعا من ميام سايت بايد شعر شما رو بخونم چون بي تعارف ياد ميگيرم از اينهمه خلاقيتتان عزيز شعر گيرايي بود انصافا و تفسيرهاي دوستان جامع بود اين قسمت و خيلي دوست داشتم يادم نيست من دويدم يا او خندانک خندانک احسنت
        ديگر حرفي نيست كه وقت دل را تلف كند...واژهايم تلف شدتد از اين به بعد تنها اه است كه از دهانم سرمى رود...
        بازم خيلي مخلصيم خندانک
        علی   صادقی
        دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵ ۲۰:۰۴
        سلام

        بسیار بسیار عالی .بدون تعارف ./ خندانک خندانک خندانک
        حسين زرتاب
        جمعه ۴ تير ۱۳۹۵ ۱۰:۲۶

        سلام
        در زیبا بودن این سروده هیچ شکی ندارم
        اما در انتقال مفاهیم اندکی مردد هستم
        هرچند زیبایی اثر بر معنا می چربد
        خندانک خندانک خندانک خندانک

        هانیه چاووشی
        جمعه ۴ تير ۱۳۹۵ ۲۱:۵۸
        درودها شاعر جان
        بسیار زیبا سرودین
        لذت بردم خندانک
        جلال مهدوی
        يکشنبه ۱۳ تير ۱۳۹۵ ۱۶:۱۸
        بیخیال ترسو... گریه نکن
        درود بر شما استاد گرامی خیلی زیبا بود
        آرمین اسدزاد (الف)
        جمعه ۱ مرداد ۱۳۹۵ ۲۱:۳۵
        سلام رفیق خندانک

        از سن تکلیف و قید و بندها
        از جدی شدن بازی ها
        سواری که خواهد آمد اما پیدا نیست قهرمانست یا راهزن
        گلی که با کمی شرایط نامساعد نابود میشود و ...
        همه و همه و همه، چه زیبا، چه پدرانه شرح این زندگی و نگرانی برای دخترکیست که ...

        دستمریزاد خندانک خندانک خندانک

        پ.ن: ناخودآگاه به یاد "اوریانا فالاچی" و "نامه به کودکی که هرگز زاده نشد" افتادم
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0