سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        شـــــــــوخ چشم

        شعری از

        یونسی یونس

        از دفتر غزلیـــــات 13 نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۵ ۰۰:۳۹ شماره ثبت ۴۷۶۸۷
          بازدید : ۶۹۱   |    نظرات : ۸۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر یونسی یونس

                          دلبــــر آمد در سحرگاهان صــدایم کرد و رفت
        با نگــاهِ شـوخ چشمی کیمیایـم کــــرد و رفت
        مــا پریشان حال و او با غمــــزه های دلنشین
        عشوه ی ویرانگرش انگشت نمایم کرد و رفت
        خاطــــرِ آسوده ی مـــا را پــریشان حــال  کرد
        بـا غـــم و درد و فـــراقی  آشــنایم کرد و رفت
        رخنـــه در جانـــم نمـود ان بی وفای سنگ دل
        بی مـــــروّت  در دمِ آخــــــــر رهایم کرد و رفت
        دل به یغـمـــــا بُرد غـارتگـــر  مرا دوشینه شب
        همــچو یک بیـــمارِ عاشـــق مبتلایم کرد و رفت
        نازِ آن  معشوق  یـونــس را در ان دوشینه گفت
        دلبــر آمـــد در سحرگاهان صـــــدایم کرد و رفت
        شـــعر  : یونسی یونس
        بروزن : فاعلاتن / فاعلاتن / فاعلاتن / فاعلات
        ...............................................................
        دوستان و اساتید فرهیخته ام نقد و بررسی
        شما عزیزان ،راهنمایی و سبب اموزش در
        پیشبرد اهدافم میشود. سپاسگزارم .
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ ۰۰:۱۶
        استاد یونسی بزرگوار من خادم و شاگرد حرفی درباب شعرتان ندارم الا بگویم دست مریزاد خدا خیرتان دهد مرد با مرام و نیکو سرشت شعرناب احسنت به شما و قلم گوهر بارتان خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۵ ۱۴:۱۴
        خاطــــرِ آسوده ی مـــا را پــریشان حــال کرد


        بـا غـــم و درد و فـــراقی آشــنایم کرد و رفت
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود استادبزرگوارم
        بسیارزیبا دلنشین بود خندانک خندانک
        درمحضرتان هنوزها باید بیاموزم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        جمعه ۲۱ خرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۱۶
        با نگــاهِ شـوخ چشمی کیمیایـم کــــرد و رفت
        درود استاد عزیز...........آموختم خندانک خندانک خندانک
        یونسی یونس
        جمعه ۲۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۲۸
        دوستان و اساتید محترم با نظر و راهنمایی اموزنده ی شما
        و الخصوص : استاد ارجمندم جناب صـــــــــــــــــــادق و جناب زرتاب
        بیت مقطع یا تخلص را اصـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلاح میکنم .
        ........................................................................
        نازِ آن معشوق یـونــس را در ان نوشینه گفت
        دلبــر آمـــد در سحرگاهان صـــــدایم کرد و رفت

        نوشینه : ایهام از خواب خوش شب گذشته
        وحید سلیمی بنی
        يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ ۰۵:۲۶
        درود بر جناب یونس عزیز خسته نباشید
        بالاخره رسیدیم خدمت جنابعالی
        یکی از کارهای بسیار زیبا و ستودنی شماست که وزن شعر را در آخر شعرتان مرقوم می فرمایید و این یعنی وزن را می شناسید با آن درگیر بوده اید و از ظرایف آن اطلاع دارید وگرنه چنین کاری از عهده ی هر کسی ساخته نیست .
        بنده هم اگر با دوستانی که به وزن وارد نبودند صحبتی داشتم متفاوت بود با جنابعالی که در مورد وزن افاضاتی هم فرموده اید.
        یکی از شرایط شعر کلاسیک طبق قواعد مکتوب \" موزون بودن \" آن است یعنی وزن در همه ی مصاریع باید رعایت گردد و اگر شعری این شرط را رعایت نکند از قالب شعر کلاسیک خارج است و تا زمانی که رفع ایراد نگردد نمی توان به آن \" شعر \" اطلاق کرد . از طرفی وزنی که در آن سروده اید یکی از رایج ترین و ساده ترین اوزانی است که می توان در آن طبع آزمود پس از شاعری مثل جنابعالی انتظار می رود که حداقل در این وزن ایراد وزنی نداشته باشید که متاسفانه داشته اید . التفات بفرمایید
        \" عشوه ی ویرانگرش انگشت نمایم کرد و رفت \"
        در این مصرع \" ت \" انگشت از تقطیع خارج است یعنی باید بخوانید \" عشوه ی ویرانگرش انگش نمایم کرد و رفت \" و این که \" انگش \" چه معنی داشته باشد بنده نمی دانم .
        جدای از این مسئله
        این همه تعریف و تمجید از سوی دوستان است و ابراز لطفشان و تایید صحت فنی شعر جنابعالی که الحمدلله یکی پر بار تر از دیگری پشت هم ردیف شده اند و این بسیار جای تعجب دارد .
        پیش خود گفتم نکند دوستان دارند مهمانی پس می دهند و حواسشان به متن شعر نیست و دلیل تغافل را ندانستم .
        به هر حال مسائل جزئی دیگر را در مورد ضعف تالیف رها می کنم و به آن نمی پردازم تا نوبت بعدی اگر فرصتی بود در خدمتتان هستم .
        عزت زیاد
        نیره ناصری نسب
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۵ ۱۳:۵۳
        درود استاد یونسی بزرگوار

        دل به یغـمـــــا بُرد غـارتگـــر مرا دوشینه شب

        همــچو یک بیـــمارِ عاشـــق مبتلایم کرد و رفت
        خندانک خندانک
        غزلی بسیار زیبا و عاشقانه
        می آموزیم از محضرتان
        خیلی دوست داریم نقدهای شما را در صفحه اشعارمان
        پاینده باشید قلمتان توانا خندانک خندانک خندانک
        حسين زرتاب
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۵ ۱۵:۵۵
        دل به یغما برد غارتگر مرا دوشینه شب
        سلام بزرگوار

        غزلی زیبا از شما خواندم
        تنها ایرادش همین تکرار دوشینه است که اندکی ملاحت شعرتون را می کاهد

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجنون ملایری
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۵ ۱۶:۱۲
        با سلام بسیار عالی موفق باشید
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۵ ۱۹:۱۹
        سلام و عرض ادب بزرگوار.

        بسیار زیبا و دلنشین سروده اید.

        برقرارباشید . خندانک خندانک خندانک
        زهرا منصوری
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۵ ۱۹:۲۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک سلام بسیار زیبا سرودید
        عالی بود
        علی   صادقی
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۵ ۲۰:۱۰
        سلام
        بسیار عالی...
        دوبیت ابتدایی فوق العاده زیبا
        اما مصرع پنجم نسبت به مصراع سوم حشو است...

        نازِ آن معشوق یـونــس را در ان دوشینه گفت...
        مطمینم جور دیگر هم میتوانید بگویید که (آن )تکرار نباشد...


        همــچو یک بیـــمارِ عاشـــق مبتلایم کرد و رفت...
        تاملی هم در چیدمان این مصراع داشته باشید..
        همه ی ما در محضر همدیگر در حال آموختنیم...
        درود فراوان بر شما بزرگوار ودوست عزیز...
        التماس دعا..
        صابرخوشبین صفت
        جمعه ۲۱ خرداد ۱۳۹۵ ۰۰:۳۵
        سلام و درود به جناب یونسی عزیز
        استاد خسته نباشید.
        در غزلهایت با اینکه به سبک قدیم شعر می نویسی ولی در نگاه اول خواننده متوجه می شود که شاعر این شعر ،شاعری امروزی و حال و هوای شعرش امروزی است و همین امروزی و تازگی زبان، خواننده را به سمت شعر شما نزدیک می کند.
        سرزنده باشید.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مرجان تاج دینی( دریایی)
        جمعه ۲۱ خرداد ۱۳۹۵ ۰۶:۱۹
        سلام ودرود براستاد بزرگوار
        غزلی عاشقانه وزیبا
        سپاس
        خندانک خندانک
        علی   صادقی
        جمعه ۲۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۵:۵۷
        سلامی مجدد...
        ((زلف خاتون ظفر شیفتهٔ پرچم توست
        دیدهٔ فتح ابد عاشق جولان تو باد))
        درود وهمواره در اوج
        خندانک خندانک

        وحید کاظمی
        شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ ۰۴:۳۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر استاد عزیزم
        چقدر خوب و چقدر خواندنی
        مرحبا
        بهتون تبریک میگم حرف نداشت
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        امیر جلالی( ا م دی )
        شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ ۰۵:۱۸
        از کسی که نامش \" دل بر \" است انتظار دیگری نمی توان داشت. او می آید که بیاید و دل را ببرد. و نمی ماند و دل نمی دهد...
        دوست عزیز و هنرمند ارجمند اثر زیبای شما بسیار دلنشین و خوش آهنگ بود و سرحال می کرد خواننده را... درود بر شما خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ ۰۵:۲۸
        سلام
        بسیار ممنون و این (رفت ) چه ها که نکرده در شعرتان
        افرین خندانک خندانک
        محمدعلی جعفریان(عاشق)
        شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ ۰۷:۳۷
        مــا پریشان حال و او با غمــــزه های دلنشین


        عشوه ی ویرانگرش انگشت نمایم کرد و رفت

        در این بیت صحبت از او(دلبر) است باغمزه های آتشین! بعد مرجع ضمیر در مصرع دوم عشوههای ویرانگر می شودچرا؟؟


        ل به یغـمـــــا بُرد غـارتگـــر مرا دوشینه شب

        دوشینه همان دیشب است آوردن شب بعد از دوشینه حشو است

        یونس جان انصافا\" غزل زیبایی است

        کمی با عجله می سرایید

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک



        آرمین اسدزاد (الف)
        شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۱۷
        بی مـــــروّت در دمِ آخــــــــر رهایم کرد و رفت ...

        درودها جناب یونسی عزیز
        خواندم و لذت بردم خندانک
        احسنتتان باد خندانک خندانک خندانک
        سمانه هروی
        يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۲۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        یونسی یونس
        يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ ۱۶:۰۵
        و علیکم السلااااااام استاد ادیبم جناب عــــــــــــــاشث
        بیتهایت سپاسگزارم از راهنمایها و اطلاعات ادبی
        حقیقتا اموختــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ..................................................................
        استادعاشق :ش برای موسیقی لفظی در اینجا مصداق ندارد و مروط به واژه آرایی است (اصرار بر تکرار یک حرف)
        یونس: شما ش را از ویرانگر بردارید متوجه میشوید از موسیقی لفظی گوشنواز نیست.واژه ارایی بیش از دو سه باید باشد ..درین اینجا فقط یکبار نوشته شد .
        ...........................................................
        استادعاشق :ولی شما مرجعی را در بیت اول تعیین کرده در مصرع دوم بلا تکلیف واگذاشته اید:مــا پریشان حال و او با غمــــزه های دلنشین
        عشوه ی ویرانگرش انگشت نمایم کرد و رفت
        یونس : درینجا مرجع ضمیر عشوه است و ربطی به مصرع نخستین ندارد . کاملا روان و روشنست .
        .........................................................
        استاد عاشق :با چندین ابزار دلبر می تواند اینکار را انجام دهد
        ووووووووووووووووو
        یونس : درینجا دقت کنید به مصرع تخلص
        یونس شخص سوم و نمادینه است همانند فرهاد و مجنون وو از نظر نویسنده است . مثلا من نویسنده یا شما
        بگویید من مانند فرهاد عاشق پیشه ام ..
        ..............................................
        انواع ضمایر :ضمیرشخصی - ضمیراشاره - ضمیرپرسشی - ضمیر مشترک - ضمیر مبهم - ضمیر تعجبی وتاکیدی وووو(که ما اگثرا با دو نوع آشنا ییم ) پیوسته و ناپویسته
        حتی ضمير متصل ” ش“ مي تواند مفعول و مضاف اليه واقع شود ووووو.
        پس مرجع (عشوه ی ویرانگر ) صفت و موصوف و ش تاکید در توصیف مرجع = عشوه ........
        بزبان ساده : چی ویرانگرش؟...پس ربطی به او ، دلبر ندارد.
        در مصرع دوم بیت ....
        و من الله توفیق.............
        بینهایت سپـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاسگزارم از راهنمایی و ازاطلاعات ادبی
        که بر این شاگرد خویش روا داشتید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        احسنت و احسنت .....استاد فرهیخته ام .
        ادبیاتست و هزار فن و علم خندانک خندانک خندانک خندانک
        بینهایت خوشحال شدم در محاوره ای نوشتاری جناب استاد
        ارجمنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم . چه کنم اندوخته ی علمی اندک و لذت فراگیری ان زیاد.....لذت بردم در رکاب قلمتان
        کفایت تاجمیری(نجوا)
        دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ ۰۶:۱۳
        بسیار زیب خندانک خندانک خندانک
        حسن بذرگری(آیین نیشابوری)
        دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ ۰۷:۰۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک قشنگ بود استاد
        حسن بذرگری(آیین نیشابوری)
        دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ ۰۷:۱۹
        هزار و یک ترانه
        دفتر سوم : هجر
        نام ترانه: آمدی تا باز ویرانم کنی
        با یادی از شهر / چشم شوخ/ اثر استاد یئنسی ( یونس)
        **
        آمدی تا باز ویرانم کنی
        خاک غم سرمه یه چشمانم کنی
        آمدی از ریشه ویرانم کنی
        آمدی با خاک یک سانم کنی
        **
        بس نبود این سوختن ه من بس نبود
        بس نبود افروختنم ه من بس نبود
        بس نبود ویرانی یه من بس نبود
        بس نبود رسوایی هایم بس نبود
        **
        عاشقم کردی – خود کجا رفتی
        من تو بگذاشتی – خود چرا رفتی
        سوخته ام سوخته – تو نمی بینی
        آتش و دوده من نمی بینی
        **
        حسن بذرگری(آیین نیشابوری)
        توضیحات: سرایش95/3/24- بداهه- مشاعره- تقدیمی- ه ویه بدل از کسره- برای راحتر خواندن ترانه- درست خوندن شهر فقط در قالب ترانه شفاهی
        فریما محبوبی
        دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۳۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        اله یار خادمیان(صادق)
        پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۵ ۰۱:۲۳
        سلام ودرود بر شما قابل تقری و تسشکر و ارزشمند است همیشه سراینده و خرم باشی عزیز گرامی خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عبدالحسین آزادمنش(ع   آزاد)
        پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۵ ۰۳:۰۵
        سلام علیکم---------بسیار زیبا حظ بردم خندانک خندانک خندانک خندانک
        همایون طهماسبی (شوکران)
        چهارشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۷ ۲۲:۲۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        شرابی پر است از صواب سرودی گوارا و ناب ااا مرامت همه حُسن خُلق و پاداش تو صد ثواب
        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4