سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        ستم ناروا

        شعری از

        احمد رشیدی مقدم (گمنام)

        از دفتر دلسروده ها نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۵ ۲۲:۴۸ شماره ثبت ۴۷۶۵۳
          بازدید : ۳۴۹   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر احمد رشیدی مقدم (گمنام)

        ستم ناروا
        آنان که ناروا ستمی را بما کنند
        آیا شود که شرم زروی خدا کنند
         
        ثروت زراه ظلم همی کسب میکنند
        الحمد را زبیخ گلو خوش ادا کنند
         
        هرشب سحر بوقت ادای نماز شب
        ازخواب خوش بلند نماز ریا کنند
         
        هر آیه را به نفع چنان میکنند بیان
        با طمطراق در جهتش رو نما کنند
         
        دائم برای رفتن عتبات عالیات
        با اشک چشم صورت خودرا رسا کنند
         
        بهتر نبود بجای رفتن عتبات عالیات
        یک خانه ای برای فقیری بنا کنند
         
        یک گوشه ای زکار فقیری گره خورد
        با دست خویش هم گره از کار وا کنند
         
        بر خوان خویش طعام زیادی که چیده است
        هرگز نشد که یاد بحال گدا کنند
         
        در فکرشان که روز قیامت دروغ هست
        گر باشدش ز رشوه همی باخدا کنند
         
        موئی اگر زدختر زیدی عیان شود
        باقیل قال حمله به اورا بجا کنند
         
        هردم طلب کنند همی عفو کردگار
        در انتظار خشم خدا ربّنا کنند
         
        یک دم نشد سئوال کنند مشکل تو چیست ؟
        از کار بسته اش گره ای نیز وا کنند
         
        ای وای بر کسی که بدزدد خزانه را
        در نیم شب بکشور دیگر پنا کنند
         
        (گمنام) گفتنت که ندارد اثر کنون
        بگذار هرچه را که بخواهد اداء کنند
        سه شنبه هیجدهم خرداد نود پنج
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۵ ۲۰:۳۴
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه خندانک خندانک خندانک
        مجنون ملایری
        چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۵ ۱۶:۳۳
        با سلام استاد بسیار عالی موفق باشی
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۵ ۱۷:۳۵
        سلام استاد بسیار عالییییییی
        محمد علی سلیمانی مقدم
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۵ ۰۷:۰۳
        درود بر شما
        غوغا کرده اید برادر
        بسیار عالی بود

        خندانک خندانک خندانک :2
        باقر رمزی ( باصر )
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۵ ۱۶:۳۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر اخوی فرهیخته ام
        بسیار عالی
        دستمریزاد خندانک خندانک خندانک خندانک
        منتظرتان میمانم
        موفق باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        جمعه ۲۱ خرداد ۱۳۹۵ ۰۶:۱۶
        سلام
        خندانک
        خندانک
        عالی است خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        شرابی پر است از صواب سرودی گوارا و ناب ااا مرامت همه حُسن خُلق و پاداش تو صد ثواب
        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4