جام در ماه صیام
ساقی مرا یک جام ده ؛ پیوسته هم آرام ده
هر لحظه پُرتر کن زمی ؛ فارغ تو از آلام ده
دل پاک کن ای ساقیا ؛ پاکش بکن از هر غمی
اینک بده پیمانه ای ؛ پیمانه از الهام ده
امشب دگر ای ساقیا ؛ توفیق یک رقصی بده
رقصی که باعشقی چنان ؛ بالاتر از هر بام ده
شیرین بکن کام مرا ؛ زرّین بکن جام مرا
لطفی بکن در حق من ؛ شیرین مرا درکام ده
از غم رها سازی مرا ؛روشن بکن این کلبه را
در روشنی بینم تورا ؛ بینش مرا اتمام ده
کارم شود نیکو چنان ؛ انصاف آید پیش رو
روشن بکن این قلب را ؛ دلسوز بر ایتام ده
شبهای این ماه صیام ؛ از معصیّت دورم بدار
دل را تو پاکش کن چنان ؛ پالایش اصنام ده
هر لحظه بر چینم گلی ؛ از بوستان فیض تو
در چیدن هر یک گلی ؛ تیزی چنان صمصام ده
لغزش زپایم دور کن ؛ راهت بنیکوئی روم
راهی نصیبم کن چنان ؛ توفیق بر اقدام ده
توفیق اینک ده مرا ؛ دل را چنان پاکش کنم
شفّاف گردد همچو سیم ؛ خالی تو از اظلام ده
(گمنام) را توفیق ده ؛ تا خدمت خوبان کند
چون خدمت خوبان کند ؛ وی را تو هم بهنام ده
دوشنبه هفدهم خرداد نود پنج