اتفاق ناگهان

استاد عزیز این غیبت های طولانی و مقطع چیزی از ارادت ما به شما وقلم خوبتان کم نمی کند درود بر شما بزرگوار موفق وسربلند باشید

نمی خواهم چراغ دردمان را بیش از این روشن


بیا زیبا ترین پیوند در چشم جهان باشیم


درود استادبزرگوارم
عالی بود مثل همیشه

درود ها نثارتان استاد اقتداری گرانمهر
غزل زیبایتان را دیگر بار خواندم دلنشین و زیبا
از تشریف فرمایی دوباره تان مسرور شدم
موفق باشید

درود استاد عزیز
بسیار زیبا و دلنشین بود
جسارتا اشتباه تایپی دارد

درود برشما حضرت آقای اقتداری...مرحبا
بسیار زیبا سرودید

درود بر شما استاد اقتداری گرامی
بعد از مدت ها غیبت غزلی زیبا و بااحساس از جنابعالی خواندم .
احسنت و دست مریزاد

با سلام استاد بسیار عالی موفق باشی

هم لطیف بود و هم امیدوار کننده و هم صادقانه...
بسیار زیبا و دلنشین بود و حسی منتقل شدنی داشت. بهره بردم و درود بر شما

............... ....................
برای در کنا هم،ولی با طعم خوش بختی
شروع دیگری با گام های مهر بان باشیم

درودها استاد عزیز و بزرگمهرم
خوشحااااااااالم که باز سعادتی دست داد تا خواننده ی غزل بسیاااار زیبایتان باشم
............... ....................
تقدیم به اهالی خوب شعر ناب:
مرحوم شاه آبادی (ره) گاهی به کسانی که به او بی احترامی و یا توهین می کردند به آرامی پاسخ می داد و در واقع توهین آن ها را با توهین پاسخ می داد. البته بدون اینکه طرف مقابل صدای آن مرحوم را بشنود. فرزند مرحوم شاه آبادی علت را از پدر پرسید که شما با این مقام معنوی چرا چنین می کنی؟ گفت: پسرم من از روزی که انتقام خدا را با چشم خود دیدم، بنا را گذاشتم که چنین کنم. ماجرا از این قرار بود که روزی به حمّام (عمومی) رفته بودم. وارد خزینه شدم. آب سرریز شد و کمی به سر روی یکی از افسران پهلوی (شاه ایران) پاشیده شد. وی به شدت بر افروخته و به من توهین کرد. من که در جمع حاضران نخواستم و شاید نتوانستم پاسخ او را بدهم. به آرامی گفتم واگذارت می کنم به خدا. از حمّام بیرون شدم و به منزل آمدم. ساعتی بعد فردی به منزل ما مراجعه کرد و درخواست کرد که به درب حمام بروم. علت را پرسیدم. گفت خود خواهی دید. آن افسر را دیدم که به هنگام بالا آمدن از پله های حمام نقش بر زمین شده و زبانش بند آمده! گویی لال از مادر زاده شده! با ایما و اشاره از من طلب عفو می کرد. دعا کردم و از خدا خواستم او را ببخشد. تا دعای من خاتمه یافت. زبان در کام او به حرکت درآمد و به دست و پای من افتاد. از آن روز وقتی کسی توهینی و یا اساعه ادبی به من می کند. دیگر او را به خدا واگذار نمی کنم. خودم به آرامی پاسخش را می دهم تا خدا انتقام نگیرد که منتقم بزرگی است.

درودها برحضرت دوست .محظوظ شدم.ایول

اینها جامانده اند:

درود استاد
عالی بود

درود

بیا تا باز هم یک اتفاق ناگهان باشیم

بیا زیبا ترین پیوند در چشم جهان باشیم ...

درود بر شما
بسیار دلنشین بود و لذت بردم از خوانشش

سلام استاد گرانقدرم
خوش آمدید حضورتان را به شادی می نشینیم .
در تایپ اشتباهاتی وجود دارد ولی چیزی از زیبایی اثرتان کم نمی کند.

درود استاد گرامی

خوشحالیم از شما دوباره می خوانیم

بسیار زیبا

پایدار باشید

کتاب زندگی را با زبان عشق بنویسیم...


سلام لذت بردم



زیبا بود