جمعه ۲ آذر
بخشش عآق شعری از نیما اسکندری
از دفتر شعرناب نوع شعر قصیده
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵ ۰۵:۰۸ شماره ثبت ۴۷۲۸۵
بازدید : ۳۲۹ | نظرات : ۲
|
آخرین اشعار ناب نیما اسکندری
|
شبی دوباره باز به سراغ تو آمدم
به ظلم نشسته و پی چراغ تو آمدم
گمانم دل گرفته و خموده ای جانم
بــــــه امید بخشش عآق تو آمدم
صد پله سعود به بها اُفتن ز چشم تو!
نیرزد چنین مرا، پی حاق تو آمدم
ای شب شکن، منشا نور هستی من
باز به امید وصل از فراق تو آمدم
تکیه به گاه سختی و به وقت افتادن
بر همین خیال به ارفاق تو آمدم
کمی آشفته گشتم ، وقت دیدارت
از هرچه گذشتم و به اشتیاق تو آمدم
خوشحال ز وصلت، باز هم مهیا شد
بر عالمی مغرور به اتفاق تو آمدم
صبر اثر دارد ولی نه هجران منتظر
خاطرت نجاتم داد ، بر وفاق تو آمدم
یک جمله کافی بود مرا ز وقت انتظار
دریغ داشت مرا و به سیاق تو آمدم
گمگشته ز رویا و ز کابوسی بی امان
دست بسته به امید التیاق تو آمدم
شب به صبح بر وعده که پایان گیرد
ز دلسردی دل، بر حراق تو آمدم
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.