سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        یا محمد

        شعری از

        سعید عاصم یوسفی(سعدیار)

        از دفتر آل ابا نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۲۳:۰۲ شماره ثبت ۴۶۷۸۶
          بازدید : ۶۷۹   |    نظرات : ۲۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سعید عاصم یوسفی(سعدیار)
        آخرین اشعار ناب سعید عاصم یوسفی(سعدیار)

         
        یا  محمد
        تسبیح انسان و ملک تا دهر بر روحش دمد
                             آشفته گر  یادش کند از خیل اندوهش رهد
        تشویش خاطر از سرا پای وجودم   بگسلد
                               بیم از محاسب را برد در برزخ آرامم   رود
        بند  جهالت را  کند  از دوره جهل   عرب
                            عطر انسانیت از بودش به آفاق   می دهد
        احمد مرسل بود نامش شعف ساز دلست
                             از ثنای   وافرش  جنت  بشارت   می دهد
        بر سماء و بر  زمین    باشد مبارک   زادنش
                             ذکر نامش خرقه  از اندام   شیطان  میدرد
        بار    الاها   بر خود  و   بر خاندانش از درود
                         بر سپهر   آکنده است عطری که عنبر میدهد
        سعدیارا  از صلاة  صبح  تا  شب  را بکوش
                        یا محمد ذکر کن  بی شک   براتت   می دهد
         
                                                 س .ع .یوسفی (سعدیار )
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۴:۰۵
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        درود استادعزیزوبزرگوارم
        بسیارزیبا بود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مبعث پیامبراکرم برشما مبارک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        پنجشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۷:۰۳
        دروداستاد.....عیدتان فرخنده خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۸:۳۰
        درود بزرگوار
        سروده بسیار زیبا و شیرین
        در وصف حضرت ختمی مرتبت
        عید مبعث مبارک خندانک خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        پنجشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۳:۰۷
        درود بر شما خندانک
        و عرض تبریک این روز گرامی ...
        اجرتان محفوظ ...
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        پنجشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۵:۰۸
        سلام
        و ممنون از سروده زیبایتان خندانک خندانک
        مجنون ملایری
        پنجشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۶:۳۴
        با سلام استاد بسیار عالی موفق باشی
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        پنجشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۷:۴۵
        سلام استاد بسیارعالی
        صلوات برمحمد
        عید مبعث مبارک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        پنجشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۱:۱۰
        درود بر دوست ارجمند
        مبارک باد بر شما، این روز فرخنده خندانک خندانک
        بابک فغفوری (پور)
        پنجشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۹:۰۵
        خندانک خندانک خندانک
        محمد مير سليمانی بافقی (باران)
        جمعه ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۲۱:۱۳
        درودها بر شما
        احساس زیبایی را رقم زدید.عیدتان مبارک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۲:۴۷
        ................. خندانک خندانک خندانک ........................
        بسیااااار عاااالی استاد خندانک خندانک خندانک
        عیدتان مبااارک خندانک خندانک خندانک خندانک
        .................. خندانک خندانک خندانک ...................
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب:
        مردی در هنگام رانندگی، درست جلوی حیاط یک تیمارستان اتومبیلش پنچر شد و مجبورشد همانجا به تعویض لاستیک بپردازد
        هنگامی که سرگرم این کار بود، ماشین دیگری به سرعت ازروی پیچ های چرخ که در کنار ماشین بودند گذشت و آنها را به درون جوی آب انداخت و آب پیچ ها را برد
        مرد حیران مانده بود که چکار کند. تصمیم گرفت که ماشینش را همانجارها کند و برای خرید پیچ چرخ برود. در این حین، یکی از دیوانه ها که از پشت نرده های حیاط تیمارستان نظاره گر این ماجرا بود، او را صدا زد و گفت:
        از ٣ چرخ دیگر ماشین، از هر کدام یک مهره بازکن و این لاستیک را با ٣ مهره ببند و برو تا به تعمیرگاه برسی
        آن مرد اول توجهی به این حرف نکرد ولی بعد که با خودش فکر کرد دید راست می گوید و بهتر است همین کار را بکند
        پس به راهنمایی او عمل کرد و لاستیک زاپاس را بست.
        هنگامی که خواست حرکت کند رو به آن دیوانه کرد و گفت: «خیلی فکر جالب و هوشمندانه ای داشتی.
        پس چرا توی تیمارستان انداختنت؟
        دیوانه لبخندی زد و گفت:« من اینجام چون دیوانه ام. ولی احمق که نیستم!»
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۳:۱۴
        درود برشما

        خندانک

        زیبا سرودید.
        خندانک خندانک

        عید مبعث مبارک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3