این عشق جاودانی

می سوزم از تفِ عشق آنگه که شعر لال است


عشف است نطقِ دلها وقتی زبان نباشد


دروداستاد
عالی بود

گفتم که هجر تا کی ؟بر غصّه صبر تا کی


گفتا بهار آیا بعد از خزان نباشد؟............ان شاالله ظهورخورشید تابانش

.....................................................دروداستاد

درود بزرگوار
غزلی بسیار زیبا و دلنشین
دستمریزاد
عید مبعث مبارک

چنگی به دامن تو!زخمه به تارِ زلفت
آهنگ دلنوازی یهتر از آن نباشد
اوایل اثر فاخر شما یکی از بیت ها خیلی نظرم را جلب کرد. عارفانه ای عاشقانه بود که هم ترنم داشت و هم مستی را درونش می شد حس کرد.
در اواخر این اثر ارزشمند نیز عارفانه ای پر از حکمت یافتم که :
گفتا که سوزِ دل را با معرفت بیامیز
ورنه تورا وصالِ پیر مغان نباشد
اساس و ساختمان اثر از معنایی و نمای آن که دارای پنجره هایی متعدد از حکمت و پیام بود همه و همه بنایی استوار را به رخ می کشید که خیلی خیلی خوب و ماندگار بود. بهره بردم و آموختم نیز... درود بر شما

................... ........................
عارفانه ای بسیاااار زیبااااا خواندم
هزارااان درود استاد خوبم
.................. .........................
تقدیم به اهالی خوب شعر ناب:
دلقک و روانشناس
دکتر روانشناسی بود که هر کس مشکلات روحی و روانی داشت به مطب ایشان مراجعه می کرد و ایشان با تبحر خاصی بیماران را مداوا می کرد و آوازه اش در همه شهر پیچیده بود.
یک روز بیماری به مطب این دکتر آمد که از نظر روحی به شدت افسرده و دچار مشکل بود. دکتر بعد از کمی صحبت به ایشان گفت در همین خیابانی که مطب من هست، تئاتری موجود هست که یک دلقک برنامه های شاد و خیلی جالبی اجرا می کند. معمولا بیمارانی که به من مراجعه می کنند و مشکل روحی شدیدی دارند را به آنجا ارجاع می دهم و توصیه می کنم به دیدن برنامه های آن دلقک بروند و هیشه هم این توصیه کارگشا بوده و تاثیر بسیار خوبی روی بیماران من دارد. شما هم لطف کنید به دیدن تئاتر مذکور رفته و ازم برنامه های شاد آن دلقک استفاده کرده تا مشکلات روحی تان حل شود.
بیمار در جواب گفت : آقای دکتر من همان دلقکی هستم که در آن تئاتر برنامه اجرا می کنم...!

سلام و درود استاد
بسیار زیبا و پر از معانی عرفانی
درود

سلام
استاد عزیزم
بسیار روان و حرفه ای

اوج طراوت وشور روکرده در سرودت

بسیاربسیار عالی وفاخر
زیبا وناب
سروده ی شما دلتشین بود استاد
درودتان باد

جناب آقای جعفریانِ عزیز، سلام علیکم.
...............................................................
گفتم که عاشقم من، گفتا مگودِگرهیچ
وقتی که عشق باشد، «من» درمیان نباشد
.............................................................
دستمریزاد بزرگوار.......عارفانه ی بسیار زیبا ودلنشینی ست .....
خسته نباشید.

سلام و درود بر شما با این غزل عاشقانه و زیبا

گفتم که بی تو منزل سوت است و کور گفتا
قدری تو جستجو کن ، هستم ، عیان نباشد

گر قصد عشقبازی با من نداری ای جان
گفتم : بگوی گفتا: تن در میان نباشد

سودای دیدنت را شاید بگور بردم
ای گور آگهی کن عشقی چنان نباشد

تا در میانه باشد عشقی مثال مجنون
لیلی کجا تواند ابرو کمان نباشد


سلامت باشید در اوج

حضرت عاشق
عید مبعث بر شما مبارک
بسیار دلنواز بود

عرض ادب و ارادت
بسیار زیبا ............لذت بردم غزل

درود و افرین بزرگوار

احسنت، دوست ارجمند و شاعر توانا
بسیار عالی قلم زدید

درود برشما

سروده ای بسیار زیبا ست

درود برشما
بسیار زیبا
لذت بردم