جمعه ۲ آذر
جز تو شعری از حمید رضا مشیری
از دفتر شعرناب نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۱۲:۱۹ شماره ثبت ۴۶۱۵۹
بازدید : ۶۲۹ | نظرات : ۱۱
|
آخرین اشعار ناب حمید رضا مشیری
|
هیچکس جز تو نمی داند که کیستی
اما همه جزمن، می دانند که نیستی
در حسرتِ آغوشِ تو روز به شب خواهد شد
هر زنی غیرِ تو رسید ، فقط یک خواهر شد
سراسیمه به سمتِ چشمانت دویدم، راهم ندادی
از عشق و تنهایی و غم گفتمت، باز پناهم ندادی
در غمِ تو پـیر شــدم و تــو ندیدی
فریادها کشیدم و به دادم نرسیدی
بعد از توهم دورِ تورا خط نکشیدم
آنقدر دویــدم و آنقـدر نرسیــدم
با هر ترانه یک خاطره زخم می زند بر تنم
مغــلوب همیشگی داستان هایت، منم
وقتی که درد به سمت استخوانم هجوم برد
چیزی شبیه عشق بود که در من می مُرد
وقتی که پایان قصه هم انتها نداشت
چرا باید از تو چنین انتظار داشت...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.