سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        ساز نو ( سوم)

        شعری از

        عباس زارع میرک آبادی

        از دفتر حدیث حکمت نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۵ ۱۰:۵۴ شماره ثبت ۴۶۱۲۸
          بازدید : ۸۰۳   |    نظرات : ۶۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر عباس زارع میرک آبادی

        ساز نو ( سوم)
        گر مرا  لایق  شمردی  در  جهان    
                        بندگی  خواهم    نمودت  هر زمان
        پس ندا آمد که بشکن خویش  را      
                         تا    ببینم     حالت     درویش   را
        بندگی  کن  نزد  ما   ابلیس    ما    
                        تا  بدانیم   ظرف  شیطان  در  نگاه
        سر به  خاک  آورد  ابلیس  لعین    
                       سوی  حق  تکریم  می کردش چنین
        پس   ندا  آمد   بشو  خاک  درم     
                        تا    بیابی   ره   به  درگاه  و   برم
        ناگهان  آشفته   شد  آن حال او    
                       کفر  مستولی   بر  آن   احوال   او
        دور می شد از  خدایش آن زمان   
                        گرد خود چرخی و کفرش شد عیان
        اینچنین هریک ز عالم  شد  میان   
                         تا   ببیند    قدر   ظرفش    همزمان
        عاقبت    آمد    ندا   ای     آدمی   
                         خاک  درگه می شوی  ما را  دمی 
        بی درنگ خاکی در آمد  در میان  
                         گفت  خاکم،  گرد عشقت  در  میان
        شکر حق گفتا و بر درگه نشست      
                        عاشقی کرد و خود اندر خود شکست
        چون که آدم خاک شد اندر میان   
                         ظرف  او  خالی شد وحق شد عیان
        حق چو آمد جای شد در جان او      
                        فطرت   آدم     بشد    همسان   او 
        بعد از آن آمد ندا ای جن و حور      
                        ای  فرشته، ای  ملک ، شیطان  کور
        سجده آرید آدمی را   این  زمان    
                        ذات  ما   در  جنس آدم  شد  نهان
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۰۷:۲۱
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود استادعزیزو بزرگوارم
        بسیارزیبا بود مثل همیشه
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا:
        اگر بسیار کار کند، میگویند احمق است !
        اگر کم کار کند، میگویند تنبل است !
        اگر بخشش کند، میگویند افراط میکند !
        اگر جمع گرا باشد، میگویند بخیل است !
        اگر ساکت و خاموش باشد، میگویند لال است !
        اگر زبان آوری کند، میگویند وراج و پر گوست !
        اگر روزه برآرد و شبها نماز بخواند، میگویند ریا کار است !
        و اگر نکند، میگویند کافر است و بی دین !
        لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد
        و جز از خداوند نباید از کسی ترسید.
        پس آنچه باشید که دوست دارید.
        خندانک خندانک خندانک
        ---
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۰۷:۴۵
        پس ندا آمد که بشکن خویش را


        تا ببینم حالت درویش را................پاینده باشید استاد خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۱۷:۳۱
        درود استاد عزیز و گرامی
        بسیار زیبا و حکیمانه
        ؟ خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجنون ملایری
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۰۲:۵۴
        با سلام استاد عزیز مثل همیشه عالی سروده اید موفق باشید
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۰۴:۵۲
        پس ندا آمد بشو خاک درم
        ............
        سلام
        لیاقت میخواهد .
        اندیشه های پاک شما خدا را شکر که امسال هم شعر ناب را تقدس میبخشد خندانک خندانک خندانک خندانک



        شمیلا شهرابی
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۰۵:۰۱
        سلام ودرود بر شما
        مدتی نبودم
        وصادقانه بگویم
        دلتنگ شعرهایتان بودم
        بازهم زیبا قلم زدید استاد گرامی خندانک خندانک خندانک
        امیر جلالی( ا م دی )
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۰۵:۱۷
        ذات ما در جنس آدم شد نهان
        دوست و استاد عزیز ، جناب زارع ، سخن از عرفان و راه و روش و اصول بندگی و سلوک را در این اثر به خوبی می توان استخراج کرد و آموخت . درود می فرستم بر قلم و اندیشه شما... درود بر شما خندانک
        وحید کاظمی
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۰۵:۵۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر استاد زیبا نگار جناب زارع عزیز
        بسیار عالی و خواندنی
        حظ کردم
        ممنون
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۰۶:۴۷
        جناب آقای میرک آبادی عزیز، سلام علیکم.
        ..................................................................
        چونکه آدم، خاک شد اندرمیان
        ظرفِ اوخالی شدو، حق درمیان
        ...............................................
        دستمریزاد بزرگوار...........حکایتی ست عارفانه وبسیار دلنشین.
        خسته نباشید(باپوزش) مصرعِ ششم، یک هجای کوتاه اضافه دارد
        (تابدانی«م» ظرف شیطان درنگا).........
        شاد باشید وخوش بسرایید . خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        زهرا حسین زاده
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۰۶:۴۷
        سلام
        استاد بزرگوار
        آفرین بسیار زیبا
        موید باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۰۶:۵۹
        چون که آدم خاک شد اندر میان
        ظرف او خالی شد وحق شد عیان

        حق چو آمد جای شد در جان او
        فطرت آدم بشد همسان او

        درود بر دوست عارف
        بسیار زیبا خندانک خندانک
        احمد رشیدی مقدم (گمنام)
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۰۷:۳۴
        بادرود فراوان به استاد ارجمند جناب آقای زارع
        همچنان همیشه دلنشین وپند آموز دست مریزاد
        سلامتی شمارا آرزومندم دست حق نگهدار
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسام الدین مهرابی
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۰۸:۵۶
        درود استاد عزیز
        زیبا و آموزنده سرودید
        احسنت بر شما و شعر‌ نابتان
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۱۱:۰۶
        بادرود فراوان
        دستمریزاد بزرگوار..
        خندانک خندانک

        صفیه پاپی
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۱۱:۳۴
        .................... خندانک خندانک خندانک ........................
        درود استاد عزیز خندانک
        زیباااا سرودید .می آموزم از محضرتان خندانک خندانک خندانک
        سال خوبی داشته باشید خندانک خندانک
        ................... خندانک خندانک خندانک ......................
        تقدیم به اهالی خوب شعر ناب:

        فردی در مرغزار قدم میزد و به طبیعت می اندیشید.او به مزرعۀ کدو تنبلی رسید.آن طرف تر،درخت بلوط بزرگ و زیبایی قد برافراشته بود.
        او به زیر درخت رفت و به این اندیشه فرو رفت که چرا خدا بلوط های کوچک را بر روی شاخه های به این عظمت قرار داده و کدو تنبل های به این بزرگی را بر روی بوته ای کوچک؟!با خود گفت بهتر نبود بلوط های کوچک بر روی بوته های کوچک و کدو تنبل های بزرگ بر روی شاخه های بزرگ درخت قرار می گرفت؟
        سپس زیر درخت بلوط دراز کشید تا چرتی بزند.دقایقی بعد،بلوطی روی بینی اش افتاد و بیدارش کرد!
        او همان طور که بینی خود را می مالید؛ خندید و گفت:
        فکر می کنم حق با خدا باشد!
        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۱۵:۲۳
        درود براستادزارع عزیزبعد مدتها چشممان به جمالتان نورانی شد ارادت مرا پذیرا باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        نیره ناصری نسب
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۱۵:۴۱
        درود استاد بزرگوار

        بعد از آن آمد ندا ای جن و حور


        ای فرشته، ای ملک ، شیطان کور


        سجده آرید آدمی را این زمان


        ذات ما در جنس آدم شد نهان

        خندانک خندانک خندانک
        بسیار زیبا و پرمعنا خندانک خندانک خندانک
        هادی کیانور (حکیم تبریزی)
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۱۹:۵۸
        سلام درود بر افق فکری عارفانه تان. خندانک خندانک
        پرواز کن پرواز کن باب قفس را باز کن
        بشکن سبوی خاک را از ابتدا آغاز کن
        سعید عاصم یوسفی(سعدیار)
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۲۰:۳۶
        حقا که لذت بردیم
        احسنت
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        همایون فتاح(رند)
        پنجشنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۵ ۰۲:۰۲
        بسیار عالی سرودید
        بنظرم در بیت هفتم مصراع چاردهم \"چرخید \"باید درست باشه البت اگر اشتباه نکرده باشم که غلط املایی بشمار میاد وگرنه سروده تون بسیار بسیار عالیست.
        علیرضا کاشی پور محمدی
        پنجشنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۵ ۱۵:۱۸
        خندانک خندانک خندانک
        آفرین ها استاد
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6