سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        دل بداهه ها

        شعری از

        سمانه نوری ( میترا )

        از دفتر عاشقانه های یک دختر متفاوت نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۳ فروردين ۱۳۹۵ ۱۹:۳۷ شماره ثبت ۴۶۰۳۲
          بازدید : ۱۳۳۴   |    نظرات : ۳۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        1.
        بعضی وقتها 
        زنها نمی میرند 
        موهایشان را کوتاه می کنند . . ‌.
        2.
        اینکه دوستم داری ! 
        دلتنگم شده ای ! 
        دیگر نمی روی ! 
        چه اهمیت دارد ؟
        بنشین
        می خواهم بعده یکعمر
        دوباره عاشقت شوم ! ! ! 
        3.
        زیبائی را در چشمهای تو
        و شعر را
        در قلب من ریخته اند 
        که تا دنیا دنیاست 
        عاشقانه هایم چشم به راه ِ
        لبخندت باشند . . . 
        4.
        دستت را به من بده نترس
        با من در کوچه ها قدم بگذار
        مردم ِ این شهر سالهاست تو را میشناسند
        تعریفهای من که تمامی نداشت . . .
        5.
        باید کاری کنند
        تو با خنده هایت
        دست به سلاح می بری و
        کشتار دست جمعی به راه می اندازی !!!
        6.
        گفتی « خدانگهدارت » !
        من ، دعا نمیخواهم
        نفرینم کن
        اما بمان . . . 
        7.
        کدام فروردین ؟! 
        کدام بهار ؟!
        در سرزمین دل من
        فصلها ترتیب ندارند
        از وقتی آمده ای
        خزان است
        بهار میشود
        با غصه هایت !
        به لبخندت  . . . 
        8.
        من 
        یک شاعرم 
        سیاست سرم نمیشود
        سیاست را باید از چشمهای تو آموخت
        لبخند میزنی
        دل می بری
        رد میشوی
        و آب از آب تکان نمی خورد انگار . . . 
        9.
        با اشکهای رو گونه
        با بغض ِ توی گلو
        بدرقه ات می کنم
        غریبه !
        10.
        قلب من ، بُت نیست
        که دائم در پی 
        شکستنی !!!
        11.
        شاید حواست نبوده
        و الا هیچوقت جلوی چشمانم
        غریبه را نمی بوسیدی ! 
        12.
        من نمی توانم منطقی رفتار کنم
        وقتی
        روبرویم نشسته ای
        لبخند میزنی !
        باید دیوانه شوم
        ببوسمت !
        13.
        درد دارد
        بخدا
        درد دارد
        از تمام آدمهای شهر 
        یکنفر را بشناسی
        و
        هی نیاید . . . 
        14.
        با دلم شرط بسته ام
        نمی آیی
        بیا و بگذار بی آبرو شوم . . . 
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۱۶:۰۷
        درود بانو
        همگی زیبا و دلنشین بودند
        شاد باشید خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۰۴:۴۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        قلب من بت نیست
        که دائم در پی شکستنی
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر خواهر خوبم
        بسیار عالی
        لذت بردم
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۰۴:۵۶
        تما ما زیبا بود و با احساس
        ممنون که اجازه دادید بخوانم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباس زارع میرک آبادی
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۰۶:۰۱
        درود بر دوست خوب من
        خلاقانه و زیبا احساس درونی را به تصویر کشیده اید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        امیر جلالی( ا م دی )
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۰۶:۱۶
        بعضی وقتها
        زنها نمی میرند
        موهایشان را کوتاه می کنند . . ‌.
        .......................
        درد دارد
        بخدا
        درد دارد
        از تمام آدمهای شهر
        یکنفر را بشناسی
        و
        هی نیاید . . .
        ............................
        خانم نوری ، حس خاصی به این دو قطعه دارم. قطعه اول خیلی عمیق و ماندگار است و خیلی اثر گذار... فلسفی است و معنا گرا... و قطعه دومعاشقانه و حزن انگیز و لطیف...
        بهره فراوان بردم و بی نهایت لذت بردم... درود بر شما خندانک
        منصور شاهنگیان
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۰۶:۲۳

        درود بر شما و

        کلام شما بانو ...

        موفق و پیروز باشید ...

        خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک خندانک
        سعید عاصم یوسفی(سعدیار)
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۰۶:۲۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۰۷:۱۴
        ................. خندانک خندانک خندانک ...................
        سلام سمانه جااان خندانک
        سال نو مبااارک بانو خندانک خندانک

        بهاره ها! خندانک اینجوری کولاک کردی !!! خندانک خندانک
        عاااااااااااااالی بودن نازنین یکی از یکی بهتر ... خندانک خندانک خندانک خندانک
        مرحباااااااااااااااااااااااا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        کاش جدا جدا ارسال میکردی تا تمرکز بیشتری روی هر کوتاه میشد خندانک خندانک
        ................. خندانک خندانک خندانک ......................
        تقدیم به اهالی خوب شعر ناب:

        دختر کوچکی در یک کلبه محقر دور از شهر در یک خانواده فقیر به دنیا آمده بود. زایمان، زودتر از زمان مقرر انجام شده و او نوزادی زودرس، ضعیف و شکننده‌ای بود، طوری که همه شک داشتند او زنده بماند. وقتی ۴ ساله شد، بیماری ذات‌الریه و مخملک را با هم گرفت، ترکیب خطرناکی که پای چپ او را از کار انداخت و فلج کرد؛ اما او خوش‌شانس بود..
        او خوش شانس بود چون مادری داشت که او را تشویق و دلگرم می‌کرد. مادرش به او گفت: علی‌رغم مشکلی که در پایت داری، با زندگیت هر کاری که بخواهی می‌توانی بکنی، تنها چیزی که احتیاج داری ایمان، مداومت در کار، جرأت و یک روح سرسخت و مقاوم است. بدین ترتیب در ۹ سالگی دختر کوچولو بست‌های آهنی پایش را کنار گذاشت و بر خلاف آنچه دکترها می‌گفتند‌ که هیچ‌گاه به طور طبیعی راه نمی‌رود، راه رفت و ۴ سال طول کشید تا قدم‌های منظم و بلندی را برداشت و این یک معجزه بود!
        او یک آرزوی باور نکردنی داشت، آرزو داشت بزرگ‌ترین دونده زن جهان شود؛ اما با پاهایی مثل پاهای او این آرزو چه معنایی می‌توانست داشته باشد؟ در ۱۳ سالگی در یک مسابقه دو شرکت کرد و در تمام مسابقات آخرین نفر بود. همه به اصرار به او می‌گفتند که این کار را کنار بگذارد، اما روزی فرا رسید که او قهرمان مسابقه شد!
        از آن زمان به بعد ویلما رادولف در هر مسابقه‌ای شرکت کرد و برنده شد. در سال ۱۹۶۰ او به بازی‌های المپیک راه یافت و آنجا در برابر اولین دونده زن دنیا، یک دختر آلمانی قرار گرفت که تا به حال کسی نتوانسته بود او را شکست دهد؛ اما ویلما پیروز شد و در دو ۱۰۰ متر، ۲۰۰ متر و دو امدادی ۴۰۰ متر ۳ مدال المپیک گرفت. او اولین زنی بود که توانست در یک دوره المپیک ۳ مدال طلا کسب کند.
        در حالی که گفته بودند او هیچ وقت نمی تواند دوباره راه برود!
        محمدعلی جعفریان(عاشق)
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۰۷:۳۲
        من

        یک شاعرم

        سیاست سرم نمیشود

        سیاست را باید از چشمهای تو آموخت

        لبخند میزنی

        دل می بری

        رد میشوی

        و آب از آب تکان نمی خورد انگار . . .


        شعرهای کوتاهتان را خواندم

        سادگی و سلاست کلام از ویژگیهای شعر شماست

        زیبائی را در چشمهای تو

        و شعر را

        در قلب من ریخته اند
        تا اینجا زیبا و ساده است اما به زیبایی تمام، تمام نشده اند

        شعری را که در ابتدا آورده ام به نظرم از همه زیباتر است

        تو بغض می کنی ...


        من آه می کشم...ع

        جای پیشرفت زیادی داریدموفق باشید خندانک خندانک خندانک خندانک

        مجنون ملایری
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۰۹:۰۳
        باسلام بانو عالی سروده اید موفق باشید
        زهرا ضیایی(روح الغزل)
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۱۱:۴۸
        سلام مهربانوى عزيز
        آفرررين برنگاه واحساس زيباى شما
        قطعه ى اول راخيلئ دوست داشتم خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۱۲:۰۳
        درود بر شما
        بهره و لذت بردم

        خندانک خندانک خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۱۳:۳۶
        آفرین
        خندانک خندانک خندانک
        نیره ناصری نسب
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۱۶:۱۰
        درود بانوی بزرگوار

        سال نو پر از شادی برای شما

        عالی بود
        پاینده باشید خندانک خندانک خندانک
        سمانه هروی
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۱۷:۲۳
        خندانک
        سلام سمانه جان خندانک
        کوتاه یک و سیزده را خیلی بیشتر از بقیه کوتاههای زیبایت دوست داشتم و پسندیدم ـبه نظرم خیلی محکم تر بود
        خندانک

        خندانک خندانک
        سمانه هروی
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۱۷:۲۴
        راستی نوروزت مبارک خندانک خندانک
        نجمه طوسی (تینا)
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۲۱:۴۰
        سلام بر سمانه عزیزم
        دلت بهاری با دست پر برگشته ای
        همه را دوست داشتم .
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جواد آتشبار (غافل)
        دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۵ ۰۰:۳۱
        چقدر زیبا ....
        ممنون خانم نوری
        زنده باشید خندانک
        نادر ابراهیمیان
        دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۵ ۱۵:۰۲
        درود بانو احسن
        بابک فغفوری (پور)
        دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۵ ۲۱:۳۶
        خندانک خندانک خندانک
        بعضی وقتها
        زنها نمی میرند
        موهایشان را کوتاه می کنند . . ‌.
        سپید زیبایی بود
        خندانک خندانک خندانک
        امیرحسین مقدم
        دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۵ ۲۳:۴۴
        یادش بخیر .....
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4