1.
بعضی وقتها
زنها نمی میرند
موهایشان را کوتاه می کنند . . .
2.
اینکه دوستم داری !
دلتنگم شده ای !
دیگر نمی روی !
چه اهمیت دارد ؟
بنشین
می خواهم بعده یکعمر
دوباره عاشقت شوم ! ! !
3.
زیبائی را در چشمهای تو
و شعر را
در قلب من ریخته اند
که تا دنیا دنیاست
عاشقانه هایم چشم به راه ِ
لبخندت باشند . . .
4.
دستت را به من بده نترس
با من در کوچه ها قدم بگذار
مردم ِ این شهر سالهاست تو را میشناسند
تعریفهای من که تمامی نداشت . . .
5.
باید کاری کنند
تو با خنده هایت
دست به سلاح می بری و
کشتار دست جمعی به راه می اندازی !!!
6.
گفتی « خدانگهدارت » !
من ، دعا نمیخواهم
نفرینم کن
اما بمان . . .
7.
کدام فروردین ؟!
کدام بهار ؟!
در سرزمین دل من
فصلها ترتیب ندارند
از وقتی آمده ای
خزان است
بهار میشود
با غصه هایت !
به لبخندت . . .
8.
من
یک شاعرم
سیاست سرم نمیشود
سیاست را باید از چشمهای تو آموخت
لبخند میزنی
دل می بری
رد میشوی
و آب از آب تکان نمی خورد انگار . . .
9.
با اشکهای رو گونه
با بغض ِ توی گلو
بدرقه ات می کنم
غریبه !
10.
قلب من ، بُت نیست
که دائم در پی
شکستنی !!!
11.
شاید حواست نبوده
و الا هیچوقت جلوی چشمانم
غریبه را نمی بوسیدی !
12.
من نمی توانم منطقی رفتار کنم
وقتی
روبرویم نشسته ای
لبخند میزنی !
باید دیوانه شوم
ببوسمت !
13.
درد دارد
بخدا
درد دارد
از تمام آدمهای شهر
یکنفر را بشناسی
و
هی نیاید . . .
14.
با دلم شرط بسته ام
نمی آیی
بیا و بگذار بی آبرو شوم . . .
همگی زیبا و دلنشین بودند
شاد باشید