گل.........

حضرت استادم واقعا زیبا سرودید الهی زنده به عشق باشید و این گونه زیبا بسرائید و از محضرتان بیاموزیم

تواِی گُــل، دُخترِ گُــل،همسرِ گُــل


تو دَر بـاغِ ولایت، مـــــادرِ گـــــــــل


صفایِ هرچه گل، بِنهُفته درتوست


تو،مفـــهومِ ،مِیِ ســـــکرآورِ گـــل


لطـــافت عـاریَت،گـــل ازتو بگـرفت


تواکســـــیرِ حــــیاتِ هَرپَـــرِ گــــل


درود استادبزرگوارم
عالی بود مثل همیشه


ولادت حضرت فاطمه وروز مادربرشما هم مبارک وخجسته

درود بزرگوار
آیینی بسیار زیبا و شورانگیز
یا زهرا(س)

دَمِ عیســــائیَت را،گـــــل شــناسد


چو،جــان می گیرد ازاو،پیــکرِ گـــل............دروداستاد...باغ غزل هایتان پرگل

.................................................................

وقتی یک گل به کسی میدهی
هزاران هزار گل از او میگیری....
استادم ، تو روی گنجِ گلی
شعرت را عطرآگین نمودی

به به ... بسیارعالی
درووود بر استاد قابل ولایقم جناب شیخی مهرآبادی گرانقدر
بسیار زیبا سرودید
درودهابرقلم توانای شما

زیباست

درود بر استاد شیخی مهرآبادی
فوق العاده مثل همیشه خواندنی
خواندم
لذت بردم
آموختم
ممنونم از شما

با سلام استاد عزیز مثل همیشه عالی موفق باشی

................... .......................

چـــه بـایــد خوانمت،لایق تر ازخود
تو اِی گـل، دُخترِ گــل، همسرِ گــل


بسیاااار عاااالی استاد بزرگوارم
دست مریزاااد
................. ...................
هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

آلفرد نوبل از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از مردن، آگهی وفاتش را بخواند! حتما می دانید که نوبل مخترع دینامیت است. زمانی که برادرشلودویگ فوت شد، روزنامه‌ها اشتباهاً فکر کردند که نوبل معروف (مخترع دینامیت) مرده است. آلفرد وقتی صبح روزنامه ها را می‌خواند با دیدن آگهی صفحه اول، میخکوب شد:….
“آلفرد نوبل، دلال مرگ و مخترع مر‌گ آور ترین سلاح بشری مرد!”
آلفرد، خیلی ناراحت شد. با خود فکر کرد: آیا خوب است که من را پس از مرگ این گونه بشناسند؟
سریع وصیت نامه‌اش را آورد. جمله‌های بسیاری را خط زد و اصلاح کرد. پیشنهاد کرد ثروتش صرف جایزه‌ای برای صلح و پیشرفت‌های صلح آمیز شود.

درود برشما استاد گرامی ونازنین به زیبایی سرودی پاینده باشید

درود برشما استاد گرامی ونازنین به زیبایی سرودی پاینده باشید

درود بر استاد گرامی ام جناب مهرآبادی بزرگوار

غزل هایتان همیشه بر دل می نشیند
در رسای دختر پاک رسول (ص) زیبا سرودید
قلمتان همیشه سبز و جاری
لبانتان پرخنده
دلتان شاد

تواِی گُــل، دُخترِ گُــل،همسرِ گُــل
تو دَر بـاغِ ولایت، مـــــادرِ گـــــــــل........

سلام علیکم استاد گرامی جناب شیخی مهرآبادی بزرگوار
ادیب صدیق . بسیار زیبا سرودید . آجرک الله .

ولادت حضرت فاطمه برشما مبارک

سلام خدمت جناب استاد مهرآبادی
سالیان درازی است با عشق بر روی نیمکت های کلاس هنوز شاگردم و به یاد ندارم توانسته باشم نقدی بر درس های استاد نوشته باشم و یک چیز می ماند آن هم کسوت شاگردی و آموختن و ادای احترام به استاد.....و چون بنده مطالبی را از شما آموخته ام شاید بهترین راه قدر دانی از استاد درس پس دادن شاگرد باشد...
برتراند راسل می گوید...بالاترین نظم و انضباط اجتماعی همراه با کمی بی نظمی (آنارشیسم اجتماعی) می باشد....همیشه این مفهوم ذهن مرا به خود درگیر می نماید اما با توجه به همین مطلب عرض می نمایم خدمت استاد معزز و معظم که برخی آثار هم به دلیل شاید درستی و نظم بالایشان دستخوش همین قاعده گردند که البته منظور وارد نمودن اشکال وزنی و عدم رعایت قواعد دستوری نیست و کلا در مورد برآیندی از جمیع آثار شما این مطلب در حد جرقه ای است در ذهن بنده با خواندن آثار شما و هنوز ادعایی بیش نیست و نظری خام....و حقیقتا ادله ای مستدل بابت تشریح این دیدگاه و عقیده ام ندارم و باید با مطالعه بیشتری به نتیجه رسید و چه بسا با درصد بالایی از احتمال خطا
هم این نظریه مواجه گردد و یا با تقریبی به درستی نزدیک و البته غزل هایی ناب هم از شما خوانده ام که این حدس و گمان اولیه در آنها از این دیدگاه که عرض نمودم در آنها موجود نمی باشد.....در مورد زبان آرکاییک بودن آثارتان یا چیزی شبیه به آن که قبلا دوستان مطرح فرمودند شخصا رویه شما را مقبول نظر خود می دانم و می گویم هیچ ایرادی بر آن وارد نیست و اتفاقا از نقاط قوت شعرهای جنابعالی می باشد و که اگر زبان شعر با زبان عامه یکی شود فرهنگ فاخریت خود را از دست می دهد یا باید جامه ای کم رنگ بر قامت استیلای خود بپوشاند و موجب افول ادبیات می گردد و چه بسا این نکته هم واجب به یادآوری است در اینجا و برای این مطلب که دایره واژگانی شما چندان غریب و ناآشنا هم نیستند و مخاطب بارها شنیده است حداقل و اگر معنا نمی داند بیشتر از سستی و کاهلی است تا چیز دیگر.......
خب استاد بر من ببخشایند این نوشتار را که چون دیدم جنابتان چند بار بر این حقیر منت نهادید و خواستار نظرات بنده گشتید...دفتر املای پر غلط خود را برای تصیح از سوی استاد گشودم تا بیشتر بیاموزم و اشتباهات خود را بدانم و از آنجا که اهل گفتگو هستید نظر اولیه خود را نوشتم که البته همین مقوله تحقیق و بررسی با تعامل بیشتری را می طلبد و اگر بیان کردم در این زمان قصد این می باشد که خدای ناکرده استاد خیال نکنند که سرسری از کنار زحماتشان می گذرم که البته تعلل در بیان آن هم این بود که سرسری گفتن و نادانسته گفتن را درست نمی بینم کما اینکه همین جور هم شد انگار و امیدوارم سرنخ های آموختن را باز هم از جنابتان داشته باشم و پیشاپیش هم عذر مرا پذیرا باشید....

سلام

زیبا بود و رسا

به نوبه خودم تشکر میکنم

جناب شاه آبادی

سلام جناب استاد بزرگوار
آفرین بسیار زیبا
موید باشید

سلام
گؤزل شعر گؤزل استادان
استاد :
سال جدید مبارکی
شعرات توی دنیا تکی
پایدارباشید

سلام و عرض ارادت
احسنت و مرحبا جناب مهرآبادی گرامی....
مانا و سبز باشید

سلانم استاد گرامی
بسیار زیبا و دلنشین سرودید
اجرتان با فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها)