سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 19 ارديبهشت 1403
    1 ذو القعدة 1445
    • ولادت حضرت معصومه سلام الله عليها، 173 هـ ق، روز ملي دختران
    Wednesday 8 May 2024
    • روز جهاني صليب سرخ و هلال احمر
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت

    باران منم ...

    شعری از

    از دفتر شعر های باران خورده نوع شعر سپید

    ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۰۵ شماره ثبت ۴۵۱۴۰
      بازدید : ۳۰۲۲   |    نظرات : ۵

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر

     
    rmqo_11910211_1603990139861458_2062337293_n.jpg
     
    " دلتنگم "
    آن قدر که می توانم
    ساعت ها زیر باران قدم بزنم
    بی آنکه قطره ای
    خیس شوم ...
     
    ((محمد شیرین زاده))
    ۴
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    عباسعلی استکی(چشمه)
    دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۱۶:۲۷
    درود گرامی
    زیبا و متفاوت خندانک خندانک خندانک
    فريدوني ( شهزاد)
    دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۰۷
    درود
    وحید کاظمی
    دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۰۷
    خندانک خندانک خندانک
    درود
    خندانک خندانک خندانک
    صفیه پاپی
    دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۳۵
    .................. خندانک خندانک خندانک .....................
    عاااالی بود همشعر خوبم خندانک خندانک خندانک
    .................. خندانک خندانک خندانک .....................
    هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

    موسی مندلسون آهنگساز شهیر آلمانی، انسانی زشت و عجیب الخلقه بود. قدّی بسیار کوتاه و قوزی بد شکل بر پشت داشت. روزی در هامبورگ با تاجری آشنا شد که دختری بسیار زیبا و دوست داشتنی به نام فرمتژه داشت. موسی در کمال ناامیدی، عاشق آن دختر شد، ولی فرمتژه از ظاهر و هیکل او منزجر بود. زمانی که قرار شد موسی به شهر خود بازگردد، آخرین شجاعتش را به کار گرفت تا به اتاق دختر برود و از آخرین فرصت برای گفتگو با او استفاده کند.
    فرمتژه به حقیقت از زیبایی، به فرشته ها شباهت داشت، ولی ابداً به موسی نگاه نکرد و قلب موسی از اندوه به درد آمد. موسی پس از آن که تلاش فراوان کرد تا صحبت کند، با شرمساری پرسید : آیا می دانید که عقد انسانها در آسمان بسته می شود؟!
    دختر در حالی که هنوز به کف اتاق نگاه می کرد گفت : بله، شما چه عقیده ای دارید؟ موسی گفت: من معتقدم که خداوند در لحظه تولد هر پسری مقرر می کند که او با کدام دختر ازدواج کند. هنگامی که من به دنیا آمدم، عروس آینده ام را به من نشان دادند و خداوند به من گفت: همسر تو گوژپشت خواهد بود!
    درست همان جا و همان موقع من از ته دل فریاد برآوردم و گفتم: خداوندا! گوژپشت بودن برای یک زن فاجعه است. لطفاً آن قوز را به من بده و هر چی زیبایی است به او عطا کن! فرمتژه سرش را بلند کرد و خیره به او نگریست و از تصور چنین واقعه ای بر خود لرزید. او سال های سال همسر فداکار موسی مندلسون بود...
    زهرا ضیایی(روح الغزل)
    دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۲۰:۰۵
    دلنشین وزیبا و رمانتیک
    احسنت ...
    درود برشما خندانک
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0