سه شنبه ۴ دی
|
دفاتر شعر محسن ملک زاده(رهگذر)
آخرین اشعار ناب محسن ملک زاده(رهگذر)
|
بسمه تعالے
با بختِ خواب آلوده ام اۍ زن!چه خواهۍ کرد؟
بی من شدی امّا تو بعد از من چه خواهۍ کرد؟
گیرم به شیرینی ببخشایم تو را اۍ تلخ
با زهرِ چشمت خفته بر این تن چه خواهۍ کرد؟
خواهۍ که بسْپارم تو را بر راه بی برگشت
برگشته ام بینم که با رفتن چه خواهۍ کرد؟
آنکس که مۍ میرد در آغوشت،منم اۍ دوست
در حیرتم اینبار با مردن چه خواهۍ کرد؟
خو کرده ای با قلب سنگت!خوب من!عمریست
وا مانده ام با یک بغل آهن چه خواهۍ کرد ؟
جنگاوری یکصد سپر بودم به فرمانت
گو بۍ سپر با لشکرۍ دشمن چه خواهۍ کرد؟
حالا که گلزاری نصیبت گشته از اغیار
-در دست من-با بغضِ این سوسن چه خواهۍ کرد؟
آن یار عاشق دیگر آن شیدای سابق نیست
شیدا بگو با رنج دل کندن چه خواهی کردن؟
وقتی که در پیراهنم با خود غریبم من
یوسف شوم با بوۍ پیراهن چه خواهۍ کرد؟
۱ اسفند ۹۴
م.م،رهگذر
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.