سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 10 فروردين 1404
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
1 شوال 1446
  • عيد سعيد فطر
Sunday 30 Mar 2025

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    آزادی ما از نقطه‌ای شروع می‌شود که آزادی دیگران پایان می‌یابد.ویکتور هوگو

    يکشنبه ۱۰ فروردين

    26

    شعری از

    (بهارنارنج)

    از دفتر 1 نوع شعر غزل

    ارسال شده در تاریخ جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۰۹ شماره ثبت ۴۴۹۱۲
      بازدید : ۴۴۰   |    نظرات : ۵

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر (بهارنارنج)
    آخرین اشعار ناب (بهارنارنج)

    خسته ای ولی جای خواب نداری
    ای انسان آواره مگر خانه نداری؟
    میدانم که سخت میان چهار راه زندگی
    ایستاده ای و اشکی از شادی نداری
    لباس خاکی تنت ،که رنگ گل هم نیست 
    در دستانت جز عطر گدایی چیزی نداری
    از آدمهای شهر جز پستی چیزی نمانده 
    پس غصه نخور هیچ اگر چاره نداری
    روزی به شیشه میزنی و هر بار به نیت اسپند
    دود میکنی هر چه غصه ها که در سینه نداری
    انقدر می نویسم : نداری، نداری، نداری
    تا پر شوم از دردهایی که جرات گفتن نداری.
    ۱
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    سیدحاج فکری احمدی زاده(ملحق)
    شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۲۳:۵۰
    عالی بود لذت بردم از چرخش قلمتان مرحبا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    لطفا نام و فامیلی خود یا مستعارتانرا تکمیل نمائید متشکر می شویم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    عباسعلی استکی(چشمه)
    شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۱۸:۳۶
    خندانک خندانک خندانک
    حوریه (دلشید) اسماعیل تبار
    شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۲۰
    خندانک خندانک
    خندانک
    وحید کاظمی
    شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۵۵
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    درود بر شما
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    صفیه پاپی
    شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۴۴
    .................. خندانک خندانک خندانک ......................
    هزاراااان درود خندانک خندانک
    ....................... خندانک خندانک خندانک ........................
    هدیه به اهالی خوب شعرناب:
    شهسواری‎ ‎به دوستش گفت: بیا به کوهی که خدا آنجا زندگی می کند برویم.میخواهم ثابت کنم که‎ ‎اوفقط بلد است به ما دستور بدهد، ‏وهیچ کاری برای خلاص کردن ما از زیر بار مشقات نمی‎ ‎کند‎.
    دیگری گفت: موافقم .اما من برای ثابت کردن ایمانم می آیم‎ .
    وقتی به قله‎ ‎رسیدند ،شب شده بود. در تاریکی صدایی شنیدند:سنگهای اطرافتان را بار اسبانتان کنید‎ ‎وآنها را پایین ببرید‎
    شهسوار اولی گفت:می بینی؟ بعداز چنین صعودی، از ما می خواهد‎ ‎که بار سنگین تری را حمل کنیم. محال است که اطاعت کنم‎ !
    دیگری به دستور عمل کرد‎. ‎وقتی به دامنه کوه رسید،هنگام طلوع بود و انوار خورشید، سنگهایی را که شهسوار مومن‎ ‎با خود آورده ‏بود،روشن کرد. آنها خالص ترین الماس ها بودند‎…
    بزرگی می گفت:
    ‎تصمیمات خدا مرموزند،اما همواره به نفع ما هستند‎.‎
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    امارفا - آمارگیر رایگان سایت
    1
    در حال بارگذاری