" در امتداد چشم تو "
تقديم به قطب عالم امكان ( عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف )
وقتی که داغ هجر تو در سینه کاری می شود
در انتظار وصل تو چشمم بهاري مي شود
همواره مي بالد دعا از جذبه ي روحاني ات
در امتداد چـــشم تو تا عرش جاري مي شود
اين مرغك بي بال وپر از نغمه ي داودي ات
درآن بهــار تا ابد ، روزي قناري مي شود
بر شاخسار چشم تو، پيوسته مي خواندغزل
اين دل كه اکنون محو تو در دلســپاري ميشود
از معجز چشمان تو ،اين طبع شعر لال من
اسطوره ي شعروغزل، در دل مداري مي شود
در بيستون سينه ام ، فرهاد ميخواند غزل
شيرين ترين احساس شور، از ديده جاري مي شود
از آهوي صحرا بپرس از شدّتِ مجنونيم
روزي كه حتّي ليلي از مجنون فراري مي شود
در َبحر حيرت خامشي، ازعارفان زيبنده تر
زيرا صدف پر از گهر با روزه داري مي شود
مانند عذرا بند لب ، تامعـــجز عيسي شود
مـريم بَري از ا فتري ،با روزه داري مي شود
ديوانگان ،هشيارتر، ازعاقـــلان غافل اند
پيــمايش دشت جنون ، با هوشـــياري مي شود
روزي به يمن رجعت خورشيدبي سايه جهان
از ســايه هاي منــجمد يكبــاره عاري مي شود
پيوســــته مي بالد دلم، در گرمــي آغوش تو
وقتي سئوال عاشـــــق از چشم توآري مي شود
كرج / محمّد علي جعفريان ( عاشق ) 13/5/1383
دوست گرانقدرم جناب عاشق عزیز سروده خوبتان مقبول حضرت حق و صاحب اثر باشد