آتش‌ زدم

پاینده به مهر و سلامتی باشید استاد گرانقدرم

درود بزرگوار
زیبا و غمگین بود

با درود بسیار :

کوتاه و خواندنی ...

باسلا م و عرض ادب موفقف و موید و مانا باشی تا همیشه

درود بر استاد مهربانم
مثل همیشه عالی

احسنت استاد گرامی
بسیار زیبا سرودید

.................. .... ......................
درود بزرگوار
زیبااا بود
.................. ..........................
هدیه به اهالی خوب شعر ناب

درویشی تهی‌‌دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره‌های تو برای چه بود؟»
درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»
کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»
درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»
چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت: «نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»

درودی دگر باره بر شما...
دست مریزاد


بیتی از آخرین سروده ام :

یک شب دوباره خشم خود را جار خواهم زد !

در ناف « تهرانسر » خودم را دار خواهم زد !

سلام استاد
زیبا کوتاه و روان

درود و مرحبا جناب ملایری

خیلی هم قشنگ
درود برشما

سلام دوست گرانقدر

زيبا

عاشقانه و عارفانه

و اندكى غمگنانه يافتم سروده زيباى شما را

قلمتان هماره شكوفا

درودهااااااااااااا
لذت بردم
مانا باشید استاد

دارم رو به راه ميشوم !!!! ولي نميدونم از كدوم راه مياي

سلام استاد عشق

درودها بر شما بزرگوار
قلمتان مانا

عرض ادب و احترام
بی نهایت زیبا و در ایجاز قصر و ایهام ووووو
با موسیقی معنوی .......بی نظیر بود . احسنت
فقط یک پیشنهاد استاد بزرگوارم
.....................................................
دیشب‌آتش‌زدم
به‌‌دفتر‌شعرم
(دیشب /اسم زمان و ماضی گذشته است
پس درینصورت فعل باید با گذشته بیاید (زده ام )
گذشته ی ماضی نقلی وووووو

باسلام استاد عزیز ممنون از لطفتان موفق باشی

درودتان
بسیار زیبااااا