حصاری ازسکوت

درود بانو
بسیار زیبا و دلنشین بود
لی جسارتا موزون بنظر نمی رسد
مثلا مصرع یازدهم

درود
مانا باشید
چه دید و بازدیدی ............
عالی بود عالی

شور انگیز و شیوا

سلام و عرض ادب
شیوا و شیر ین سروده اید
آفرین بر شما

برقرار باشید

باسلام شاعره محترم موفق باشی

درود بانو
زیبا سرودین
جسارتا از لحاظ زبانی کار زیباتون کمی ناهماهنگ بود. بطور مثال از واژه ی \"سریال\" استفاده کردیندر صورتی که فعلی که براش بکار بردین شکل کهنه داره: \"ببینم\" بجای \"می بینم\"
جسارتم رو ببخشین
لذت بردم از خوندن شعر دلنشینتون
پایدار باشید به مهر

............ ......................
درود همشعر خوبم
زیبااااا بود بانو
............. ..........................
روزی شیخ جعفر شوشتری را دیدند که در کنار جویی نشسته و بلند بلند گریه می‌کند. شاگردان شیخ، با دیدن این اوضاع نگران شدند و پرسیدند: «استاد، چه شده كه این‌گونه اشك می‌ريزيد؟ آيا کسی به شما چیزی گفته؟»
شیخ جعفر در میان گریه‌ها گفت: «آری، یکی از لات‌های این اطراف حرفی به من زده که پریشانم کرده.»
همه با نگرانی پرسیدند: «مگر چه گفته؟»
شیخ در جواب می‌گويد او به من گفت: « شیخ جعفر، من همانی هستم که همه در مورد من می‌گویند. آیا تو هم همانی هستی که همه می‌گویند؟! و اين سئوال حالم را عجيب دگرگون كرد.»

زیبا سرودید خواهر گرامی
احساس زیبایی در آن جاری بود...