يکشنبه ۴ آذر
گرم می شد واقعا دلها به مهرو مرحمت شعری از موسی عباسی مقدم
از دفتر سایه وسنگ نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۱۷:۱۰ شماره ثبت ۴۴۰۵۱
بازدید : ۲۹۱ | نظرات : ۳۸
|
دفاتر شعر موسی عباسی مقدم
آخرین اشعار ناب موسی عباسی مقدم
|
کار در خانه اگر اجبار یا زوری نبود
مثل امشب چای دیگر داخل قوری نبود
شمعدانی از لهیب تشنگی می شد سیاه
داخل گلدان ما گلهای شیپوری نبود
پولها می شد همه خرج کت وکیف رباب
توی دست ناز او انگشتر وچوری نبود
باچنین وضعی همه پول نقی ته می کشید
زلفهای خانم اوهم به این بوری نبود
کی شما فهمیده بودی پاره گشته دامنش
چادراوهم اگر نقشش گل توری نبود
او اگر هرگز نمی زد قاشق خودرا به آش
شوربای خانم اوهم به این شوری نبود
گرم می شد واقعادلها به مهرو مرحمت
این محبتها اگر آنقدرها سوری نبود
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.