سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 27 آبان 1403
    16 جمادى الأولى 1446
      Sunday 17 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲۷ آبان

        و نابودی ختم زندگی

        شعری از

        سجاد ربانی

        از دفتر خیال نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۲۲:۱۳ شماره ثبت ۴۳۹۲۸
          بازدید : ۴۲۰   |    نظرات : ۲۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سجاد ربانی

        من روی تخت خواب
        تخت خواب کنار پنجره
        پنجره رو به خیابان
        و چشم هایی که زُل زده است
        با خود می گویم :
        شاید از این حوالی عبور کنی
        آخر که میدانم نمی آیی
        اما انتظار آنقدر لذت بخش است،
        هی میکشمش
        و باز چشم از پنجره بر میدارم
        می خوابم روی تخت خواب
        تخت خواب کنار تنهایی
        تنهایی درون من
        و من از پُر از غلغله و آشوب
        هر چه می خواهم فراموشت کنم
        بیاد می آورم!
        که تویی ست در من
        و منی ست در تو
        و هزاران آغوش دست نخورده ،
        هنوز بینمان رد و بدل نشده است
        هر کار می کنم
        و چشم می دوزم به تو
        تو چشم می دوزی به دیگری
        و دیگری چشم به بعدی
        چرخه زندگی ست عزیز
        تو هم یک روز میرسی همین جایی که من نشسته ام
        دست میزنی زیر چانه ات
        با خود هی تکرار می کنی :
        من برای تو
        تو برای من
        هر دو برای عشق
        عشق برای نابودی
        و نابودی ختم زندگی ...
        " سجاد ربانی "
        - سلام دوستان عزیزم ، دوباره برگشتیم به طراحی فقط ممنون میشم جملات کوتاه یا اشعار تک بیتی یا دو بیتی خودتونو برام بفرستید میخوام طراحی از اشعار انجام بدم . باتشکر
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۵۰
        درود گرامی
        بسیار زیباست
        با دوستان موافقم خندانک خندانک خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۲۲
        سلام و درود
        اما با بند آخر شعرتان موافق نیستم : عشق برای نابودی نیست
        عشق برای زندگی است وآن چه نابود شدنی است بی شک عشق نخواهد بود
        موفق باشید
        خندانک خندانک خندانک
        احمدرضانظری چروده
        شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۲۲:۲۸
        خندانک خندانک
        خوش آمدی که خوشم آمد زآمدنت /هزارجان گرامی فدای هرقدمت
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۵۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۲۹
        ................. خندانک خندانک خندانک ....................
        درود برادر و همشعر خوبم خندانک خندانک
        زیبااا بود خندانک خندانک خندانک خندانک
        عکس نوشته هات که عالین خندانک خندانک خندانک
        همه رو سیو کردم خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        .................. خندانک خندانک خندانک .....................
        در قرون وسطا کشیشان بهشت را به مردم می فروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولی قسمتی از بهشت را از آن خود می کردند. فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج می برد، هر چه کرد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد؛ تا اینکه فکری به سرش زد… به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت: قیمت جهنم چقدر است؟

        کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟! مرد دانا گفت: بله جهنم. کشیش بی هیچ فکری گفت: “۳ سکه” مرد سراسیمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهید. کشیش روی کاغذ پاره ای نوشت:
        “سند جهنم” مرد با خوشحالی آن را گرفت. از کلیسا خارج شد، به میدان شهر رفت و فریاد زد:
        من تمام جهنم را خریدم، این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید، چون من هیچ کس را داخل جهنم راه نخواهم داد!
        جمشید خورشید
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۱۳:۱۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        فرهاد مهرابی
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۵۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        سلام جناب ربانی بزرگوار
        بانظر استاد محمدی موافقم
        درود بر شما

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباس وطن دوست
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۲۷
        خندانک
        سلام

        درود بر شما و احساس زیبایتان

        ذوق و احساس نابتان قابل تقدیر است

        خندانک ...................درود..................... خندانک
        مسعود احمدی
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۴۲
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک

        درود بر شما .
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7