دوشنبه ۳ دی
خیال تو شعری از عبادی بابی
از دفتر غزل نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۴ ۱۷:۱۴ شماره ثبت ۴۳۶۴۲
بازدید : ۱۰۱۹ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب عبادی بابی
|
ما را رها نمی کند به گمانم خیال تو
تصویری از خداست نگارم جمال تو
ایینه, از جدایی تو داد می زند
شرمنده گشته اب ز چشم زلال تو
چاقو به دست نشسته, یوسف و ترسم خطا کند
گر بیند او کنار لبت خط و خال تو
اینجا مگر جنونکده و بزم حیرت است
مهتاب میشود خجل از ابروی ناز هلال تو
اندیشه از خجالت خود جامه ها درید
یعنی که غنچه گل شده است از کمال تو
چون بو ز گل دمیده ای و کجا میروی بمان
ای گل کجاست بوی بهشتی مثال تو
گفتی اگر اراده کنی می رسی به من
عاشق, اراده, کشت مرا این سوال تو
عبادی سعید
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود برادرخوبم
بسیارزیبا بود
فقط کمی مشکل وزنی هم داشت انگار
مثلن دراین مصرع
مهتاب میشود خجل از ابروی ناز هلال تو
موفق باشید